سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انجمن تفکر مبانی


بسم الله الرحمن الرحیم

برای اینکه با سبک معاشرت با یهود بیشتر آشنا شوید ، لازم است داستان گاو در سوره بقره و گفتگوی خدای حکیم با یهودیان را بدانید.

در بین بنی اسرائیل جنایتی رخ داد و آنان در باره ی قاتل اختلاف پیدا کردند ، از موسی علیه السلام یاری خواستند . موسی (ع) امر خدا را مبنی بر ذبح گاو اعلام میکند . آنان می بایستی گاوی را ذبح می کردند و قسمتی از بدن گاو ذبح شده را به بدن مقتول میزدند تا مقتول به صدا در آید و قاتل خود را معرفی کند . از آنجاییکه بنی اسرائیل در کشتن گاو و یافتن قاتل ارتباط و تناسبی نمیبینند ، بی ادبی میکنند و معترضانه به موسی میگویند ، که آیا ما را به تمسخر گرفته ای ؟ در اعتقاد آنان ، آدمی نباید بدون دلیل و بینه سخن کسی را بپذیرد . و این اعتقاد گرچه صحیح است اما بنی اسرائیل گرفتار نقصی هستند که مایلند سائرین هم مانند آنان در این نقص سهیم باشند . و آن ، این است که میپندارند آدمی میتواند به علت و کنه هر حکمی بطور تفصیل پی ببرد و اطلاع اجمالی کافی نیست . پی آمد این نقص ، بیماری مهلک قساوت دل است ، دلی که پذیرای حق نیست ، فاقد حیات معنوی است  و با عواطف و عشق بیگانه است . بهمین جهت از موسی علیه السلام خواستند تا اوصاف گاو را بیان کند . چون عقلشان حکم میکرد که نوع گاو ، خاصیت مرده زنده کردن را ندارد ، و اگر برای زنده کردن مقتول و در نتیجه یافتن قاتل ، الا و لابد باید گاوی کشته شود ، لابد گاو مخصوصی است که چنین خاصیتی دارد ، پس باید با ذکر اوصاف و با بیانی کامل گاو نامبرده مشخص شود . از آنجائیکه بنی اسرائیل بواسطه داشتن ملکه استکبار و خوی نخوت و سرکشی ، بیگانه با تسلیم و اطاعت در مقابل پروردگار است ، لذا در گفتگوی خود با خدا ، طرزی با خدا صحبت میکنند که استخفاف مقام ربوبی کاملا استشمام میشود بعلاوه هیچگاه به موسی علیه السلام نمیگویند : به خدایمان بگو . میگویند : به خدایت بگو ، گو اینکه خدای موسی را خدای خود نمیدانند . آنان با توضیح خواهیهای لجوجانه شان ، جدای از اینکه موذیانه قدرت خدا را در زنده کردن مقتول نادیده میگیرند ، القاء میکنند که اوامر الهی و بیانات انبیاء ابهام دارد .

آنان وقتی با خدا و پیغمبرش اینچنین رفتار و معاشرتی دارند قطعا با شما نیز اینگونه خواهند بود.

1-      به ساده گی از شما نمی پذیرند.

2-      از شما دلائل فراوان و جزء جزء می خواهند.

3-      مقدسات شما را سبک می شمارند.

4-      قدرت شما را برسمیت نمی شناسند.

5-      القاء می کنند که کلمات ساده و عبارات روشن شما ابهام دارد. 

فریب نخورید ، حکم خدا را بگویید.

شما وظیفه دارید در معاشرت و گفتگو با یهودیان حکم خدا را بیان کنید. همانطور که موسی علیه السلام رفتار کرد. ان الله یامرکم ان تذبحوا بقرة بدانید : خروج از فرمان خدا و ورود در توهمات بشری در معاشرت و در گفتگوی با یهود ثمری نخواهد داد . آنچه از شما ید واحده میسازد ، به فکر و اندیشه ی شما نظم و انضباط توحیدی میدهد ، تسلیم در برابر حکم خداست . اما آنها نسبت به شما بی ادبی و گستاخی میکنند. قالوا ا تتخذنا هزوا؟ به انواع حیله های گفتاری و رفتاری دست میزنند . مذاکره با یهود و دنیای یهودی شده نیازمند هوشیاری مضاعف است . جناب هنری فورد میگوید : هوشیارترین متفکران غیر یهود فریب خورده اند و آنچه را که به وسیله ی موذیانه ترین نظامهای تبلیغی به ذهن افراد عادی تلقین شده ، به عنوان نشانه های ترقی و پیشرفت پذیرفته اند. تنها پایگاهی که شما را از این دام خطرناک نجات میدهد ، و برچسب بلاهت و نادانی را از پیشانیتان برمیدارد ، خدای قادر متعال است.  قال اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین.

خداوند توضیح نمی دهد.

وقتی موسی علیه السلام حکم خدا را مبنی بر ذبح گاو بیان کرد ، گاو مطلق بود ، هیچ قیدی نداشت . شامل هر گاوی میشد ، اما وقتی امر ساده کشتن گاو با سوال مواجه شد و سر از بهانه جویی و لجاجت درآورد ، خدای موسی عقب نشینی نکرد بلکه با هر سوالی شرائط بر بنی اسرائیل را سخت تر نمود . در سوال اول : لا فارض و لا بکر عوان بین ذلک، را آورد. در این مرحله گاو از اطلاق خارج می شود. خداوند از آنان ذبح گاوی را می خواهد که نه جوان باشد و نه پیر. در سوال دوم : بقرة صفراء فاقع لونها تسر الناظرین، را اضافه نمود. خدای متعال کار را بر بنی اسرائیل سخت تر میکند و خواستار ذبح گاوی میشود که علاوه بر اینکه نه پیر است و نه جوان دارای رنگ زرد سیری است که خود باعث شادی و شعف بینندگانش می شود. و در سومین مرحله از سوالات بنی اسرائیل خدای متعال با عبارت :  بقرة لا ذلول تثیر الارض و لا تسقی الحرث مسلمة لا شیة فیها، همه راه های فرار را بر یهودیان بست. واضح است پیدا کردن گاوی با چنین مشخصاتی آسان نیست اکنون بنی اسرائیل باید به جستجوی گاوی بپردازد و باید خواست خدای حکیمی را گردن نهد که علاوه بر موارد ذکر شده فرمان به ذبح گاوی می دهد که برای شخم زدن و آبیاری کردن رام نیست ، فارغ از عیب و نقص است و هیچ نشانه ای ندارد.

موسی علیه السلام نیز در ابلاغ حکم خدا معتقد به تساهل و تسامح دینی که بقول آقای هنری  فورد نوعی تجزیه و استحاله ی فکری که قادر است نظم مستقر و موجود را ویران و یا زمینه ی آن را فراهم کند ، نشد . و با اقتدار خواستار اجرای فرمان خدا از جانب بنی اسرائیل گردید. در پایان سوال و جواب اول میفرماید : فافعلوا ما تومرون. فرمان از موضع قدرت باعث تزلزل و شکست قبل از تسلیم در یهودیان میشود. بنی اسرائیل در پایان سوال و جواب دوم و همزمان با طرح سوال سوم تزلزل و شکست خود را با عبارت انا ان شاء الله لمهتدون بر زبان جاری می سازد. سومین پاسخ دندان شکنی که موسی علیه السلام از جانب خدا می آورد تسلیم یهودیان و گردن نهادن به حکم خدا را با خود بهمراه می آورد. قالوا الآن جئت بالحق فذبحوها.

آنچه در مذاکره با یهود قابل تامل و در آیات 67 تا 71 سوره ی بقره بوضوح قابل دریافت است ، این است : مذاکره کننده ای که با بهانه های بنی اسرائیلی مواجه شده ، حق ندارد تکرار کننده ی خواست ساده و مطلق اولیه باشد . چنانچه خدای بزرگ وقتیکه دستور میدهد تا بنی اسرائیل گاوی را ذبح کنند ، بنی اسرائیل مقصود خدا را میفهمند همانطور که هر شخص دیگری براحتی می فهمد که بقرة شامل هر گاوی میشود ، پیر ، جوان ، زرد ، سیاه ، کار کرده ، کار نکرده . توضیح خواهی بنی اسرائیل به خاطر نافهمی او نیست ، توضیح خواهی او حکایت از خصلتی دارد که او را وادار میسازد در مقابل ضعیف قوی باشد و در مقابل قوی ضعیف و درمانده . لذا خدای بزرگ توضیح نمیدهد که وقتی میگویم بقرة منظور من این است که هر گاوی باشد . بلکه در پس هر سوالی قیدی را بر گاو میافزاید و کار را بر بنی اسرائیل سخت تر و سخت تر میسازد ، و زمانی که بنی اسرائیل همه در های فرار را بروی خود بسته می بیند ، تسلیم میشود.

یهود تسلیم قانون خود شد.

یهود تسلیم شد ولی نه از ته دل. تسلیم شد چون دیگر بهانه ای نداشت. تسلیم شد چون خداوند را قوی تر از خود دید. در حقیقت یهود تسلیم قانون خود شد که میگوید : در مقابل قوی ، خفیف باش و در مقابل ضعیف ، قوی. قرآن عزیز حالت پذیرش و تسلیم یهود را اینگونه به تصویر می کشد. قالوا الآن جئت بالحق فذبحوها و ما کادوا یفعلون. به اهانت موجود در کلام یهودیان توجه کنید. گو اینکه تا الآن سخن خدا مبهم بوده و اینان بخاطر ابهامی که در بیان خدای متعال وجود داشته ، سر از حق و حقیقت در نمی آوردند. میگویند : الآن حق روشن شد. و گاوی با آن اوصافی که در داستان گفته شده را ذبح کردند. با این که اعتراف کردند که الآن حق و حقیقت برایشان آشکار شده ، خدای بزرگ میفرماید : چیزی نمانده بود که از این فرمان سر پیچی کنند.  در پایان داستان ، خدای حکیم پرده از راز یهودیان بر می دارد. و اذا قتلتم نفسا فاداراتم فیها و الله مخرج ماکنتم تکتمون. زمانی که دست به قتل نفس زدید و یکدیگر را متهم ساختید و به نزاع و درگیری روی آوردید. در انتهای آیه خداوند مطلبی را اعلان میکند مبنی بر اینکه اینطور نیست که اینان قاتل را نشناسند و حالا چون قاتل ناشناخته مانده به نزاع و ستیزه پرداخته اند . خیر ، اینان میدانستند اما کتمان میکردند . از خصوصیات فرد یا جامعه ای که در آن کتمان وجود دارد ، فراوانی تبهکاری و در عین حال نشان دهنده مهارت شگرف تبهکاران در پنهان سازی جرم و جنایت است. یهودیان همین امروز هم به گونه ای دست به ظلم و ستم می برند. و قتل و غارت براه می اندازند که گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است. از همین روست که می گوییم : در مذاکره با یهود و دنیای گرفتار شده در دام یهود ، باید بدانید که با گروهی مواجه اید که نادان نیست ، کاتم است و بلکه مکتوم است. لذا میفرماید : و الله مخرج ما کنتم تکتمون. خداوند آنچه را پنهان میدارید آشکار و برملا میسازد . وقتی پای کتمان در میان است ، همکاری و مساعدت از جانب کتمان کننده ها به حداقل میرسد . کتمان کننده ها دوست ندارند ، رازشان فاش و اسرارشان هویدا گردد . پذیرفتن آنچه که کتمان میشود ، پذیرفتنی همراه با کدورت و تسلیمی از سر ناچاری و درماندگی است . برای چنین گفتگویی باب دوستی ، اعتماد ، نرمی در گفتار ، و تواضع در رفتار به معنای صحیح کلمه مسدود خواهد بود .

با توجه به سبک گفتار خدای متعال در داستان گاو شایسته است در برخورد و مواجهه با یهود و سائر دشمنان ریز و درشت موارد زیر را مراعات نمایید.

1-      در معاشرت با یهود و نصاری سخت گیر باشید.

2-      رحمت و مهربانی در جمع مومنین شما را در اجرای آئین اشداء علی الکفار راسختر خواهد ساخت.

3-      در بیان حکم خدا تردید به خود راه ندهید.

4-      از آنان بخواهید امر خدا را اطاعت کنند.

5-      از تمسخر یهود ملول نگردید و به خدا پناه ببرید.

6-      اگر بحث از خدای من و خدای تو به میان آوردند ، از آنجاییکه خدا یکی است و خدای من و خدای تو در ادبیات عقلاء جایگاهی ندارد ، از بحث اصلی خارج نشوید و بدون پاسخ به اهانتشان ، امر خدای متعال را بیان کنید.

7-      در مقابل انبوهی از سوالات آنها منفعل نشوید.

8-      بهانه های یهود ملاکی است برای محک زدن شما. در مقابل بهانه های آنان کوتاه نیایید.

9-      هیچ سوالی را بدون پاسخ نگذارید. برای هرسوال جوابی شایسته و درخور بیاورید.

10-  ضروری است هر پاسخی نسبت به پاسخ قبلی با تفصیل بیشتری ارائه شود.

11-  شدت و جدیت شما هادی یهود به قانون درمقابل قوی ضعیف باش خواهد بود.

12-   یهودیان مردمی مرموزند که به سختی رازشان را افشا می سازند ، از خداوند که آگاه به اسرار آنهاست بخواهید که رازشان را برملا و آنان را رسوا سازد.

 

((انجمن تفکر مبانی مطالب ارزشمند نویسنده فهیم آقای حامد فتاحی را در وبلاگ آرمانشهر پیگیری و مطالعه می کند.))

 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  جمعه 92/6/29ساعت  5:55 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()


    بسم الله الرحمن الرحیم

    سوریه، یهود و نبرد از پشت دیوارها

    اعتقادات سخیف یهود مبنی بر برگزیده بودن از جانب خدا و برتری داشتن بر دیگران بر تمامی رفتار، کردار، اذکار و افکار آنان سایه انداخته است. وقتی قومی با این تفکر رشد می کند که فرزند خدا و دوست خداست: وَ قالَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصارى‏ نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُه. و برای خود مقام و منزلت ویژه ای نزد خدا متصور باشد و حتی در صورت تخلف حاد و آشکار خود را از عذاب آتش در امان ببیند: ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ. وقتی قومی در کتاب باصطلاح مقدسش بخواند، در کنیسه ها بشنود، در مدارس و دانشگاه ها تعلیم ببیند که خدای انحصاری یهود به آنها می گوید: شما منحصرا به خداوند، خدایتان تعلق دارید و او شما را از میان قوم های روی زمین برگزیده است تا قوم خاص او باشید. وقتی کودکان قومی بطور محسوس یا نامحسوس و از طریق رسانه های صوتی تصویری باور می کنند که همان خدای انحصاری به آنها می گوید: من خداوند، خدای شما هستم که شما را از قوم های دیگر جدا کرده ام. برای من مقدس باشید زیرا من که خداوند هستم مقدس می باشم و شما را از سایر اقوام جدا ساخته ام تا از آن من باشید. چگونه می توان از چنین قومی که در دریای توهم برگزیدگی به مثابه بیماری ای واگیردار از فردی به فردی و از نسلی به نسلی گرفتار است و بواسطه آن نه تنها خلط و آمیزش با دیگران را دون شان و مرتبه خود می داند بلکه هرگونه ارتباط سالمی را در جهت بر هم زدن باصطلاح خلوص نژادی خود تفسیر می کند، توقع داشت از شرارت دست بردارد و غیر همنوع را همچون همنوع گرامی بدارد.

    البته حق می دهید که اینچنین توقعی دست نیافتنی باشد. یهود یگانه قومی است که در میان جمع هم تنهاست، فرد یهودی تنهاست جمع یهودی هم تنهاست. زندگی بسته، ایزوله شده، همراه با روحیه انزوا طلبی، عزلت و انفصال از دیگر بافت های اجتماع جزء جدا نشدنی از نظام باصطلاح دینی یهود است. ویژگی های روحی و اخلاقی درون گرایانه و التزام به حفظ اصالت نژادی به عنوان قوم برتر مفهوم فداکاری، گذشت، احترام و قداست را برای خارج از زندگی بسته و ایزوله شده یهودی توجیه و تفسیر نمی کند. روحیه کناره گیری و انزوا باعث نگاه و ارتباطی سرد، تصنعی و عاری از عواطف انسانی همراه با غارت، چپاول، قتل و کشتار نسبت به غریبه و غیر همنوع در یهودیان شده است.

    اینکه می گوییم فرد یهودی و جمع یهودی تنهاست برآمده از فرمایش خدای متعال به رسول معظم است: تَحْسَبُهُمْ جَمِیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى - تو ای رسول خدا یهودیان را متحد و متشکل می بینی و مى‏پندارى که با هم الفت و اتحاد دارند، ولى اینطور نیست، دلهایشان متفرق و پراکنده است. و این به این معنا نیست که یهودیان عاجز و ناتوانند، مثلا شجاعت آدم کشی و قتل و غارت ندارند، و یا نمی توانند مثلا خانه ای را خراب کنند، مزرعه ای را به آتش بکشند، اینگونه نیست. خدای متعال هم یهودیان را در محیط بسته و ایزوله شده شان موجوداتی ترسو و بزدل نمی داند: بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ. بلکه موجوداتی معرفی می کند که در بین خودشان دارای شجاعت و دلاوری هستند. با این وجود اگر فرد فرد اینها با هم تجمع کنند باز هم نمی توانند به مقابله با شما مردم مومن مسلمان برخیزند، دست به سلاح ببرند و در فضای باز و غیر بسته هل من مبارز بطلبند. لا یُقاتِلُونَکُمْ جَمِیعاً إِلَّا فِی قُرىً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ. جنگ آنها با شما یا در قلعه های محکمی رخ خواهد داد  که زندگی بسته شان را در آن می گذرانند و یا اینکه از پشت دیوار های محسوس و نامحسوس تیر های قتاله شان را بسوی شما شلیک می کنند.

    بنای نوشته حاضر بر تطویل نیست، سعی ما تلنگری است. یهود در زمین باشد در دریا باشد در هوا باشد تنها باشد جمع باشد در دژ های محکم باشد و یا پشت دیوار ها کمین کرده باشد فرقی ندارد او گرگ است و گرگ را از هر سو بخوانی گرگ است و گرگ درنده ایست غیر قابل تربیت اما خونریز و موفق. و براستی چرا با اینکه یهودیان تنها نمایشی از اتحاد می دهند، دل های از هم پاشیده ای دارند، شجاعتشان در محدوده خاصی تعریف می شود، از نبرد در فضای باز امتناع دارند، اما همچون گرگ که درنده ایست خونریز، موفق عمل می کنند؟ اینکه اینان پیغمبران را می کشند، وَ یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَق، برادرشان یوسف(ع) را که پیغمبر زاده است به ته چاه می اندازند. قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فِی غَیابَتِ الْجُب، عدالت طلبان وآمرین به عدل و داد را از پای در می آورند. وَ یَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاس. اینکه اینان در داستان دختران  حضرت لوط(ع) دست به جنایت می زنند، و دختران را از پدر باردار می سازند، دختر بزرگتر مواب بمعنای از پدر و دختر کوچکتر بن عمی بمعنای پسر قوم من را می زاید، و اینکه اینان در داستان ابراهیم و ابیملک ساره همسر ابراهیم(ع) را به نزد ابیملک می فرستند تا با او همبستر شود. و ابراهیم(ع) را تا آنجا پست و بی غیرت نشان می دهند که ابیملک بعد از اینکه به شوهر دار بودن ساره پی می برد، از سر عتاب به ابراهیم می گوید: این چه کاری بود که با ما کردی؟ مگر من به تو چه کرده بودم که مرا و مملکتم را به چنین گناه عظیمی دچار ساختی؟ هیچ کس چنین کاری نمی کرد که تو کردی. چرا به من بدی کردی؟ همه اینها برمی گردد به اینکه این قوم در شقاوت، در پلیدی، در خونریزی، در کشته گیری، هیچ مانعی را برسمیت نمی شناسند. ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ.

    عبارت - لا یَعْقِلُونَ - عبارت بسیار خطرناکی است به همان اندازه که جنگ و مقاتله و کشته گیری - مِنْ وَراءِ جُدُرٍ - از پشت دیوار ها بسیار خطرناک است. و ما بعد از گذشت چند صد سال از نزول قرآن حکیم با کمال تاسف هنوز به عمق خطرناکی کشته گیری - مِنْ وَراءِ جُدُرٍ - از پشت دیوار ها و - لا یَعْقِلُونَ - اینکه اینان هیچ مانعی را برسمیت نمی شناسند، پی نبرده ایم. یهود بیش از جنگ رودررو دلبسته و مدیون جنگ غیر رودرروی بدون مانع است. و امروز پشت دیوار های شیشه ای و در خصوصی ترین مکان ها و زمان ها یهود و افکار او بدون چشم مسلح قابل مشاهده و قابل رصد است. مردم مومن و مسلمان باید بدانند که در این نوع جنگ و مقاتله پیش از اینکه تن ها و جسم ها آسیب ببینند، افکار و اندیشه هاست که مورد تعرض قرار می گیرد. و همه آنانی که قرار است در این نبرد و در این منازعه از جوان مسلمان از زن مسلمان و از مرد مسلمان حمایت کنند بدانند سلاح برنده در این پیکار نه درمانگری که حوزه فعالیت آن در جنگ سخت است، بلکه پیشگیری است که در جنگ نرم و در نبرد غیر مستقیم کارایی دارد.

    درک این مطلب که تسلط یهودی ها بر رسانه های جمعی مهمترین حقیقت زندگی در دنیای امروز است این باور را در شما تقویت می کند که هرگاه پای یک شبکه ماهواره ای نشسته اید، از پایگاه های اطلاع رسانی کسب اطلاعات می کنید، و از بنگاه های خبر پراکنیشان خبر دریافت می کنید، و یا فیلمی هالیوودی و غیر هالیوودی را تماشا می کنید، و هرگاه به موسیقی ای عبری، عربی، غربی، غیر غربی و آمریکایی گوش می هید، توجه دارید که - مِنْ وَراءِ جُدُرٍ - از پشت دیوار ها تیری به سوی شما شلیک شده است. این باور در شما تقویت می شود که یهود در جبهه  - مِنْ وَراءِ جُدُرٍ  - در تلاش است تا با هجمه بر ذهن ها علاوه بر سرپوش گذاری بر جنایت های فراوان در عرصه جنگ سخت  افکار عمومی را هدایت و به تاریکی و خاموشی ببرد.

     

     

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 92/6/7ساعت  10:39 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

     

    آیا پنداشته‏ ای قاتل فقط کسی است که کشته است و بدان مبادرت کرده است؟ مراقب حب و بغضتان باشید؟ خنده ها و گریه هایتان را بجا خرج کنید. مبادا خدای نخواسته بواسطه القاءآت و یا به هر دلیل دیگری راضی به فعل ستمگران شوید. آخرتتان را خودتان ترسیم کنید. 

    سوریه، یهود و مردم ایران

    لجاج، عناد، دروغ، تعارض در ادعا، تعصب قومی، تکذیب آیات الهی، جنایت و قتل انبیاء اختصاص به یهود زمان موسی(ع) و زمان عیسی(ع) ندارد، اختصاص به یهود عصر رسول خدا(ص) هم ندارد، مختص به یهود امروز هم نیست، اخلاق جبلّى و ذاتى این قوم تا روزی که در این دنیا عمر می گذراند غیر از این نخواهد بود. وقتی به آنان گفته می شود: آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ. به آنچه خدای متعال نازل فرموده یعنی قرآن عزیز ایمان آورید. فرقی ندارد یهود کدام زمان است، آنان بلافاصله در صدد تکذیب برمی آیند. قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ. به آنچه بر ما نازل شده است یعنی تورات ایمان می آوریم و به غیر آن کافر می شویم. و بدینگونه عناد و لجاج همراه با تعصب قومیشان را در عمل به تماشا می گذارند. در حالی که قرآن حق است. وَ هُوَ الْحَقُّ - یعنی باطل نیست، ثابت است و ناسخ تورات و دیگر کتب آسمانی است، واضح است که پس از نسخ، حق منحصر در قرآنی است که آیات تورات را تصدیق می کند مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ. اینجاست که خدای متعال با طرح سوالی که بی نیاز از پاسخ است یهودیان تمام اعصار را به چالش می کشد. قُلْ. به یهودیان بگو: فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ. اگر مومن به تورات بودید چرا انبیاء الهی را می کشید؟ اینکه دست به قتل انبیاء می برند به خاطر این است که دروغ می گویند ایمان به تورات باید مانع قتل انبیاء شود، معلوم می شود که اینان به تورات هم اعتقادی ندارند. رفتار و عملکردشان در تعارض با ادعایشان قرار دارد. نکته مهم آیه در این است که خدای متعال نمی فرماید که اگر مومن به تورات بودید پس چرا انبیاء الهی را کشتید؟ می فرماید: چرا می کشید؟ الآن می کشید و در آینده می کشید. خطاب آیه یهودیان زمان موسی(ع) و زمان عیسی(ع) نیست، خطاب متوجه یهودیان عصر رسول خدا(ص)ست در حالی که اینان انبیاء را نکشته بودند.

    درست است که این آیه برای یهودیان عصر رسول خدا(ص) نازل شده و اینان مستقیما و مباشرة در قتل انبیاء دست نداشتند و اصلا در آن زمانی که انبیاء کشته شدند، وجود نداشتند. قتل بدست نیاکانی صورت گرفته است که سالهای سال پیش از اینان می زیستند، خدای متعال اینان را در ردیف نیاکانشان قرار داد و عمل نیاکان یهودی را به فرزندان و نوادگان یهودی نسبت داد،  علت این نسبت را در تبعیت و دنباله روی نوادگان از نیاکان جستجو کنید. همانطوریکه امام صادق(ع) می فرمایند: و أضاف إلیهم فعل أوائلهم بما تبعوهم و تولوهم. یهود به فعل پیشینیان خود راضی است، رفتار نیاکان خود را تایید می کند. اینان قومی اند که ممکن است دارای سلائق گوناگون باشند اما در ریشه مشترکند از همین رو حاضر و غائب ندارند. دیروز و امروز و فردا ندارند. فعل اولینشان فعل آخرینشان هم هست.

    چنانچه وقتی از رسول خدا(ص) برای ایمان آوردنشان قربانی خواستند و این خواسته شان را مستند به دروغی کردند که به خدا نسبت داده بودند مبنی بر اینکه خدای متعال دستور فرموده که به هیچ رسولی ایمان نیاورید تا اینکه آتشی فرود آید و قربانی او را بخورد، خدای حکیم برای اینکه دروغگویی، بهانه جویی و سنخیت روحی و یگانگی رفتاری اینان را برملا سازد به رسول معظم و نبی مکرمش می فرماید: قُلْ، به یهودیان بگو: قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ. پیش از من انبیایی همچون داود، سلیمان، ذى الکفل، زکریّا، یحیى، یوشع، یونس و دیگران آمدند صاحب معجزاتی هم بودند و از جمله همین معجزه درخواستی شما را هم آوردند. فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِین. اگر راست می گویید که با اینچنین معجزه ای ایمان می آورید، پس چرا آنان را کشتید؟ توجه دارید که بین یهودیانی که از رسول خدا معجزه قربانی می خواهند و قاتلینی که انبیاء الهی را کشته اند به فرمایش امام صادق(ع) پانصد سال فاصله زمانی وجود دارد. می فرماید: کان بین القائلین و القاتلین خمسمائة عام، فألزمهم اللّه القتل برضاهم بما فعلوا. اما خدای متعال از قائلین می پرسد که چرا انبیاء الهی را کشته اید؟ قتل انبیاء را به یهودیان عصر رسول خدا(ص) نسبت می دهد. به فرمایش امام صادق(ع) قائلین راضی به فعل قاتلین بوده اند. واضح است که قاتل فقط کسی که مبادرت به قتل کرده و کشته است، نیست.

    ر روایتی آمده است که محمد بن ارقط می‏گوید: خدمت اباعبدالله امام صادق (ع) رسیدم. فرمود: به کوفه می‏روی؟ عرض کردم: بلی. فرمود: قاتلان حسین را میان مردم کوفه دیده‏ای؟ پاسخ دادم: فدایت‏شوم! [از آن زمان خیلی گذشته و من] کسی را بدین عنوان نمی‏شناسم! فرمود: فاذن انت لا تری القاتل الا من قتل او من ولی القتل؟ پنداشته‏ای قاتل فقط کسی است که کشته است و بدان مبادرت کرده است؟ الم تسمع الی قول الله: قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ، فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِین آیا نشنیده‏ای خداوند می‏فرماید: پیامبرانی پیش از من برایتان آمدند و دلایل روشن و آنچه را گفتید آوردند، پس چرا آنان را کشتید اگر راست می‏گویید؟ فای رسول قتل الذین کان محمد (ص) بین اظهرهم؟ و لم یکن بینه و بین عیسی (ع) رسول. کدامین پیامبر را در زمان محمد (ص) کشتند، در حالی که میان وی و عیسی (ع) پیامبری نبود؟ انما رضوا قتل اولئک، فسموا قاتلین; مقصود آن است که از کشتن پیامبران راضی بودند، از این رو جزء قاتلان به‏شمار آمدند. آنچه که محمد بن ارقط و همه آنانی که این نوشته مختصر را مطالعه می کنند باید بدانند این است که عامل وصل و عامل فصل در انسان ها رضایت و یا عدم رضایت است. و براستی شما خواننده ارجمند پاسخ دهید که: هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُ‏ وَ الْبُغْضُ‏. آیا دین چیزی جز حب و بغض است؟


     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  چهارشنبه 92/6/6ساعت  4:28 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    حال که متوجه عصیان و تجاوزگری یهود و یهودیان شده اید، بدانید که خدای متعال به همین خاطر و نیز به خاطر قتل پیامبرانی همچون زکریاء و یحیی که در گذشته آنان را کشته اند، و به خاطر قتل عقل و وجدان که پیامبران باطنی اند و یهود هر روزه در کشتن آنان متوسل به حربه های نویی می شود، خدای متعال مهر ذلت و مسکنت را بر پیشانی آنها زده است. و ضربت علیهم الذلة و المسکنة.(البقرة 61) ضرب ذلت آنان را به پستی و خواری برده است، و ضرب مسکنت موجب پدید آمدن قومی شده است که بواسطه نقص عضو در اعضای قویمه انسانی نسبت به جلب نفع خود دچار زبونی و سستی همیشگی است. این نقص عضو به گونه ای است که یهود فاقد شعور به عزت رسیدن در این دنیا و بالتبع در دنیای آخرت خواهد بود.

    از دیدگاه قرآن عزیز یهود سیرایی ندارد و نوع بنی اسرائیل گرفتار مسکنت، فقر و تهی دستی باطنی است. خدای متعال در ادامه آیه، یهود و بنی اسرائیلی را که با ذلت و مسکنت تهدید کرده است با عبارت - و باو بغضب من الله.(البقرة 61) نفرین می کند که همواره در این ذلت و خواری بمانند.

    ادامه دارد ...

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  جمعه 91/11/20ساعت  6:39 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    یهود علاوه بر خشم و سخط الهی مورد لعن و دوری از رحمت خدای متعال نیز قرار گرفته است. من لعنه الله و غضب علیه.(المائده 60) به عبارت دیگر راه سعادت و نجات بر یهود و یهودیان بسته شده است. اینکه چرا یهودیان مستوجب بعد رحمت و نزول نقمت شده اند را در آیه 78 سوره مائده ببینید. در آنجا کفار بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی بن مریم مورد لعن و نفرین قرار می گیرند. خداوند این لعن و این انزجار و این تنفر و بیزاری را پاداش عصیان و تجاوز کاری آنان می خواند. ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون.

    ادامه دارد ...

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  یکشنبه 91/11/15ساعت  9:23 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    رصد نگاه تند نسبت به یهود و یهودی در قرآن عزیز نیازمند هوش فراوان و ذکاوت خارق العاده نیست، کافی است کمی با تعمق تر از پیش آیات را تلاوت و تفاسیر را مورد مطالعه قرار داد. کافی است لحظه ای به هنگام قرائت آیه غیر المغضوب علیهم(الفاتحه 7) در نمازهای یومیه تامل کرد و از خود پرسید چه باعث شده است که اینان مستحق خشم و غضب الهی شده اند و اینک نماز خوان و نماز گزار مسلمان و مومن موظف است حداقل ده مرتبه در روز از خدای رحمان و رحیم بخواهد که گرفتار راه این گرگ های زخم خورده نشود؟

    دوستان جوان بدانند: در روایات مغضوب علیهم تطبیق بر یهود شده و ضالین تطبیق بر نصاری. با توجه به وضع روحی و اخلاقی یهود و نصاری اینان مصداق واضح اند. زیرا طرز تفکر عمومی یهود سرپیچی از حق و کمال است. یهود از جهت تربیت نژادی و غرور دینی جهان و مردم جهان را ملک و مال خود می داند و چنین معتقد است که خدا خدای یهود و دنیا از آن یهود و مردم آن بردگان یهود و سرای جاودان برای یهود است. اثر اینگونه عقیده و غرور کشته شدن روح خیر و رحمت و عواطف و فضائل انسانی است. مردمی که این معانی و فضائل را فاقد شدند روح تکامل و قدرت معنوی نخواهند داشت. بجای قدرت معنوی به ماده و پول بیش از حد علاقمند می شوند و بدون هیچگونه خدمت و مبادله درستی از هر راه به هر صورت هدفشان جمع ثروت می گردد تا آنجا که کوشش برای علم و صنعت و انتساب به آیین هم در نظر آنها مقدمه برای قدرت مالی است، این خلق و روحیه است که آنها را مورد خشم خدا و خلق و نظامات عالم قرار داده و از تکامل معنوی و فضائل خلقی که علم هم وسیله برای آن است باز داشته است. (پرتوی از قرآن، جلد 1 صفحه 43، سید محمود طالقانی)

    ادامه دارد ...

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  شنبه 91/11/14ساعت  5:21 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    قرآن عزیز در معرفی یهود و یهودی موضع ای تند و نگاهی منفی دارد. مسلمانی که هر روز با تلاوت آیات قرآن روز کاری اش را آغاز و به انجام می رساند و به سخنان علمای ربانی گوش فرا می دهد، از این موضع تند و از این نگاه منفی بی خبر نیست. لذا در گفتار، در نوشتار، در رفتار و در مواضعی که در حوادث روزگار اتخاذ می کند، این نگاه تند قابل رویت است.

    اگر جایی مسلمانی یافت شد که نسبت به این نگاه تند قرآن بی اعتنا بود، و یا نعوذ بالله منکر، می تواند نشان از آن باشد که یا قرآن تلاوت نمی شود و یا اینکه تلاوت قرآن بواسطه عدم فهم صحیح و به خاطر عدم تبیین درست، خود باعث لعنت و گمراهی تالی اش شده است، رب تال القرآن و القرآن یلعنه. و یا اینکه دشمن یهودی با بهره گیری از حربه تحریف، تندی آیات را به شیرینی مبدل ساخته است. الله اعلم.

    ادامه دارد ...

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  جمعه 91/11/13ساعت  8:44 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم

    از روز گذشته مورخه 4/5/91  وبلاگ ارزشمند و پر از تعهد و اخلاص آرمانشهر با استناد به قانون جرائم رایانه ای از دسترس عموم خارج شده است.

    انجمن تفکر مبانی ضمن دفاع از نوع نگاه نویسنده فهیم آرمانشهر ، نکته ای را از سر دلسوزی به دوستانی که با استناد به قانون جرائم رایانه ای از انتشار مطالب آرمانشهر ممانعت بعمل آورده اند ، متذکر میشود.

    الف) در هیچ زمانی و در هیچ مکانی حذف صورت مسئله باعث حذف مسئله نشده است. خوب بود نظر یا نظرات انتقادی یا توجیهی خودتان را در ادامه مطالب دوست عزیزمان آقای حامد فتاحی مرقوم میکردید.

    ب) آقای فتاحی نویسنده تازه کاری نیست که نشود نیت او را درک کرد. اگر شما هم مانند علی خلیل اسماعیل نزدیک به ده سال با نوشته ها و نقطه نظرات او همراه میشدید قطعا به دینداری ، تعهد ، اخلاص ، درک عمیق و فهم متین او اذعان میکردید.

    ج) قطعا آرمانشهر و مدیر صاحب اندیشه آن دشمن محسوب نمیشود ،  بنابراین مدارا که در رابطه با دوستان اعمال میشود ، در نگاه شما چه جایگاهی دارد ؟ و نیز محدوده سعه صدر که کاربرد آن در ارتباط با دشمنان نمود پیدا میکند ، در قانون شما تا به کجاست ؟ 

    د) علی خلیل اسماعیل جوان نیست ، اما در جوانی به جرم محبت به امام خمینی و برای ایجاد جمهوری اسلامی زندان شاه را تجربه کرده است ، و در ادامه برای بقای جمهوری اسلامی رنج اسارت در زندان صدام حسین را بدون کمترین دلخوری با همه وجود تحمل کرده است . در دیکتاتوری شاه و صدام حسین شک و تردیدی وجود ندارد . این مطلبی را که میخواهم بگویم جزء شنیده هایم نیست به عین دیده ام ، هیچکدام از این دو دیکتاتور مخوف حتی برای لحظه ای نتوانستند جلوی فهم آنانی که میخواستند بفهمند را سد کنند .

    ه ) برای دوستان خوبی که جرائم رایانه ای را بررسی میکنند ، عرض کنم که فرض کنید آرمانشهر و امثال آرمانشهر نعوذ بالله دوست جمهوری اسلامی نیستند و یا فرض کنید خدای نخواسته دشمنند ، از اینکه چنین دشمنانی آگاه و دلسوز با جمهوری اسلامی مبارزه میکنند خوشحال باشید ، آنها را تشویق کنید ، به آنها احترام بگذارید و در مواردی با آنها صحبت یا مکاتبه داشته باشید ، زمانی را معین کنید و از آنها برای تبادل نظر دعوت بعمل آورید.

    و ) در خاتمه تقاضا دارم ، قاعده دشمن سازی در یهود را مطالعه و در آن تامل کنید.    



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 91/5/5ساعت  6:53 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم

    غش بیماری یهودی .

     جناب صدوق علیه الرحمة در کتاب امالی در خبری تعدادی از نهی های رسول خدا را در باره ی خرید و فروش میآورد ، بعد میگوید ، رسول خدا فرموده اند : من غش مسلما فی شراء او بیع . کسی که در خرید و یا فروش سر مسلمانی کلاه بگذارد و غش در معامله داشته باشد ، رسول خدا میفرماید : فلیس منا . از ما نیست . و یحشر یوم القیامة مع الیهود . و در قیامت با یهودی ها محشور میشود . این هم علت دارد ، چرا با یهودی ها محشور میشود ؟ خود رسول الله پاسخ میدهند : لانهم اغش الخلق للمسلمین . حقه ، نیرنگ و خدعه ی در معامله و کلاهی که یهودی ها در معامله و داد و ستد بر سر مردم و مسلمانها میگذارند ، چیزی نیست که امروزه بر کسی پوشیده باشد . رسول خدا میفرماید : اینها بیشترین غش را در میان مردم نسبت به مسلمانها دارند . آقای علامه حنا مسعد کتابی دارد بنام همجیة التعالیم الصهاینة که نه صفحه ی آن را به عبارات تلمودی اختصاص داده است . آقای عجاج نویهض از آن نه صفحه هشتاد بند را برگزیده است و در کتابش به نام پروتکلهای دانشوران صهیون آورده ، این کتاب را آقای حمید رضا شیخی ترجمه کرده به صفحات 595 تا 614 آن مراجعه کنید ، روح یهودی و یهودیگری را در آنجا میبینید . و تا حدودی با تفکر و خصلت های  یهودی آشنا میشوید .  من در رابطه با غش در معامله یکی دو بند را برایتان میآورم ، میگوید :

    با پرهیزکاران ( یعنی یهودی ها ) پرهیزکار باش و با بدکاران ( یعنی غیر یهودیان ) بد . میگوید : انسان باید همیشه ترس از خدا را نقاب فریب دیگران قرار دهد . تو میتوانی سر غریبه ( یعنی غیر یهودی ) کلاه بگذاری و با بهره ی زیاد به او وام بدهی ، اما اگر با خویشاوند خود ( یعنی یهودی ) معامله میکنی حق نداری او را گول بزنی .

     نفرت از بیگانه .

     برای اینکه کلمه ی غریبه ، بیگانه و غیر یهودی برای دوست جوان من  ملموستر شود و درک عمیقتری از تنفری که یهودی نسبت به بیگانه و غیر یهودی دارد ،  بدست آورد به مثالی که آقای ورنر سومبارت محقق مستقل آلمانی میآورد ، توجه کند . شما دوست من میتوانید پیوند زهد یهودی با بیگانه ستیزی یهودی را در آن مشاهده کنید ، میگوید : بارون امشل مایر روچیلد فرانکفرت اکیدا طبق قوانین دینی یهود زندگی میکرد و هیچگاه بر سر میز بیگانگان ( غیر یهودیان ) حتی لقمه ای نیز غذا نمیخورد . حتی اگر این بیگانه امپراتور پروس میبود . این بارون یهودی را در زمان حیاتش زاهد ترین یهودی شهر فرانکفورت میشناختند ، چنان عبادت میکرد که به شدت نحیف و بیمار شده بود . او در میان روچیلد ها استثناء نبود . ویلهلم کارل نیز چنین زندگی ای داشت . او آخرین روچیلد شاخه ی فرانکفورت است . در سال 1901 درگذشت و معاصر سومبارت بود . این یهودی زاهد هیچگاه به کاغذی که پیش تر به وسیله بیگانگان لمس شده بود دست نمیزد و تنها اسکناسهای کاملا نو را لمس میکرد. به گفته ی دکتر اسرائیل شاهاک یک یهودی تعبدگرا از همان اوان جوانی میآموزد که بیگانگان با سگان قابل مقایسه اند . او در کتابش تاریخ یهود مذهب یهود با اشاره به چهار مخلوق شیطانی سگ ، خوک ، الاغ و بیگانه به نقل از بزرگان یهود میگوید : یک زن یهودی که از حمام ماهانه ی تطهیر خود باز میگردد ، باید از دیدار با هر یک از چهار مخلوق شیطانی پرهیز نماید . اگر او با هر یک از این مخلوقات رو به رو شود ، باید باز گردد و بار دیگر غسل کند .

     زهاد و دلبستگی به دنیا .

     دوستان همراه و صمیمی ، میخواهم تاکید کنم که روح یهودی بخاطر تفکر یهودی و بخاطر خصلت های یهودی  سخت بیمار است ، بحارالانوار از کتاب ربیع الابرار حدیثی را میآورد که با خواندن آن دوست جوان من راز بیماری یهودی را در یهودی به معنای خاص که جسم و روحش یهودی است و در یهودی به معنای عام که ظاهرش مسلمان اما حقیقتش یهودی است ، در مییابد . میگوید : مر موسی علیه السلام علی قریة من قری بنی اسرائیل ، موسی علیه السلام گذرش به روستایی از روستاهایی که بچه های اسرائیل در آن ساکن بودند افتاد . فنظر الی اغنیائهم ، موسی به حال و روز اغنیاء و توانگرانشان نظری افکند و با شرح مختصری که میآورد معلوم میشود دقت کافی داشته است . قد لبسوا المسوح ، اینان لباسهای مسوح یعنی لباسهایی که با مو درست شده  به تن داشته اند و بدینگونه بدنشان را به ریاضت وامیداشتند . شما تحمل یک لاخه مو در لباستان را ندارید ، اما اینان همه ی لباسشان از مو است . و این ریاضت بزرگی است .  و جعلوا التراب علی روسهم ، خاک بر سر و صورتشان میریختند . و هم قیام علی ارجلهم ، در حالی که ایستاده بودند . تجری دموعهم علی خدودهم ، اشکها بر گونه هایشان میغلطید . فبکی رحمة لهم ، موسی بر آنها رحم آورد و بر حالشان گریست . فقال : الهی هولاء بنو اسرائیل ، و رو کرد به خدا و گفت : ای خدای من اینان پسر های اسرائیلند . حنوا الیک حنین الحمام ، که مانند ناله ی کبوتران بر تو نوحه و انابه میکنند و اشتیاقشان را به سوی تو همانند اشتیاق کبوتران فریاد میزنند . و عووا عواء الذئاب ، ومانند گرگ زوزه میکشند . و نبحوا نباح الکلاب ، و مانند سگ عو عو میکنند . فاوحی الله الیه ، خداوند به موسی وحی میفرستد . ولم ذاک ؟ چرا چنین میکنند ؟ لان خزانتی قد نفدت ، آیا به این خاطر است که گنجینه های من به پایان رسیده است . ام لان ذات یدی قد قلت ، و یا اینکه دستانم خالی شده است . ام لست ارحم الراحمین ، و یا اینکه پسر های اسرائیل مرا رحیم ترین و مهربانترین مهربانان نمیدانند ؟

     کلیدی ترین درد یهودی .

    آن نکته ای را که خداوند در ادامه به موسی علیه السلام میفرماید و میتواند بعنوان کلیدی ترین درد یهودی از آن نام برد که متاسفانه به جهت مسری بودن آن بسیاری از مردم در طول تاریخ به آن گرفتار شده اند و با همین بیماری از دنیا رفته اند و امروزه نیز بعنوان تفکری جانسوز و خانمان برانداز ، محسوس و غیر محسوس ، موریانه وار در حال فروپاشی بنیانها و پایه های زندگی فردی و اجتماعی است ، و جای مطالعه و تامل و تعمق دارد ، این است که میتوان دروغ گفت ، میتوان ریا کار بود ، میتوان نفاق داشت و منافقانه رفتار کرد ، میتوان خدا گفت اما غیر خدا را اراده کرد ، میتوان نسبت به مسلمانی خدعه زد ، حتی میتوان با صحنه آرایی و نمایش ماهرانه موسای پیامبر را فریب داد ، اما نمیتوان خدا را که خالق ماست و ناظر اعمال و افکار ماست ، فریفت ، چیزی که رفتار بشر بویژه بشر یهودی یا یهودی شده در طول تاریخ ضد آن را سرلوحه ی اعمال و رفتارش قرار داده است . آیا او نمیداند و یا نمیخواهد بداند که خدا بهترین مکر کنندگان است . و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین ( آل عمران 54 ) . یهودیان با خدا مکر کردند و خدا هم در مقابل آنها مکر کرد و خدا بهترین مکر کنندگان است .   

    ادامه ی وحی روح بیمار یهودی را آشکار میسازد ، میفرماید : و لکن اعلمهم انی علیم بذات الصدور یدعوننی و قلوبهم غائبة عنی مائلة الی الدنیا . و اما ای موسی به آنها بفهمان که همانا من درون سینه ها را میدانم . آنها مرا میخوانند در حالی که من هیچ جایگاهی در قلبهایشان ندارم . مرا میخوانند درحالی که دلهایشان در گرو دنیاست . آنچه بنی اسرائیل و همه ی دلهای بیمار شده در طول تاریخ باید بدانند این است که خداوند به اسرار درون سینه ها آگاه است . گناه زاهدان و عابدان یهودی از اغنیاء و توانگرانی که هم عصر موسی علیه السلام بودند تا بارون امشل مایر و ویلهلم کارل که به گفته ی سومبارت از شدت عبادت و زهد مریض و نحیف شده بودند و تا همه ی آنانی که جسد غیر یهودیشان انباشته از روح یهودی است ، این است ، که با قلب های مملو از دلبستگی به دنیا و با دل های خالی از محبت پروردگار نمیتوان خدای قریب مجیب در آیه ی 61 سوره ی هود  که - ان ربی قریب مجیب - را صدا زد . و نمیتوان به خدایی که نزدیکتر از رگ گردن به آدمی است ، همانطور که آیه ی 16 سوره ی ق میفرماید : و نحن اقرب الیه من حبل الورید -  تقرب جست .

    ادامه دارد ...

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 90/10/5ساعت  8:27 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم

    آگاهی پیش نیاز مصونیت .

     حال که نوشته ی ما به این امور میپردازد ، باید خدا را سپاسگزار باشیم و از خدا بخواهیم این چنین نوشته هایی و اینگونه جزواتی فراگیر شود ، تا مردم صفات یهودیگری را بشناسند ، تفکر یهودی را بفهمند و با خصلت های یهودی مقابله کنند . گمان نکنید که مشکلات و بیماریهای روحی و روانی و درد های عدیده ی دیگر ، فقط برای گذشتگان بود و تمام شد و ما هیچ مشکلی نخواهیم داشت ؟ خیر ، اینگونه نیست . ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما یاتکم مثل الذین خلوا من قبلکم (بقره 214) . آیا پندار شما اینگونه است که بدون آزمایشها و رنج و مصیبتهایی که بر پیشینیان وارد شد ، وارد بهشت میشوید ؟ قطعا میدانید که : بهشت جای مردم آلوده نیست و برای داشتن جامعه ی بهشتی باید سلامتی و پاکی فراگیر شود . باید با بیماری های مسری و غیر مسری مقابله کرد ، پیشگیری نیاز به آگاهی دارد . مصائبی که در گذشته بوده و پیشینیان با آن مصائب به جهنم رفتند ، اکنون نیز قابل تکرار است . مخصوصا بیماری یهودیگری . شناخت خصائص ، خصلت ها و ویژگی هایی که قرآن به قوم یهود و به بچه های اسرائیل نسبت میدهد ، برای ما این امکان را فراهم میکند که ریشه های فاسد مکتبهای فکری ، فلسفی ، سیاسی و اقتصادی موجود در جهان معاصر را بهتر بشناسیم . و با دیدی باز علاوه بر اینکه نظامهای حکومتی و نهاد های ریز و درشت ملی و بین المللی را مورد ارزیابی قرارمیدهیم ، و به علل بسیاری از جنگ ها ، نزاع ها ، کینه ها و خصومتها در میان مردمان و جوامع پی میبریم ،  میتوانیم به اسباب فقر و تنگدستی ، و عقب ماندگی مادی و معنوی آدمیان نیز آشنا گردیم . اینکه قرآن در موارد متعددی داستان بنی اسرائیل را ذکر میکند به این دلیل است که با خلقیات و رفتار های ناهنجار فرزندان یعقوب آشنا شویم ، تا خود ، خانواده و جامعه یمان را در مقابل آن خصلت های آزار دهنده واکسینه کنیم .

     نوشته ای غیر کلاسیک .

     خوانندگان فهیم با خواندن نوشته ی حاضر پی خواهند برد که سعی ما در این جزوه معطوف به بیان یک سری قوانین خشک و یک دسته نوشته جات بی روح کلاسیک نشده است . نوشته ی ما دشمن شناسی از نوع هدایت و ارشاد است . نقل درد هایی است که در طول زمان بر جان آدمی و بر نظام فکری ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی در جوامع گوناگون نشسته است .  درد هایی که بواسطه ی القاء یهودی و انفعال غیر یهودی علاوه بر اینکه طعم درد و مرض از آن به مشام نمیرسد ، نوعی سرافرازی و سربلندی دروغین را با خود دارد . درد وارونگی که مستلزم پدیده ی خوشمزگی است ، درمان را به مراتب از درد های جسمانی قابل فهم برای بشر سخت تر و سخت تر ساخته است . خاصیت ذاتی اینچنین نوشته ای تکرار بعضی از الفاظ ، عبارات و مفاهیم است . از اینکه به تکرار با کلمات درد ، رنج ، بیماری ، و درمان مواجه میشوید و از اینکه به تکرار خواننده ی کلماتی از قبیل یهود ، یهودی ، یهودیگری ، خصلت های یهودی و تفکر یهودی هستید ، ملول نشوید و در مواردی که به ناچار و یا از روی عمد به تکرار  مفاهیمی اصرار داریم ، آزرده خاطر نگردید . و برای اینکه خستگی به سراغتان نیاید ، مدام به خودتان بگویید که قرآن عظیم نیز در مواردی برای برانگیختن حس حق شناسی ، بیدار سازی روح و روان ، و تحریک عواطف و تهییج احساسات مثبت آدمیان از صنعت تکرار بهره برده است . البته میپذیرم که تکرار در آیات الهی مخل فصاحت و بلاغت آن نشده است بلکه با تفکر در آن در مییابیم که تکرار سبب نیکویی کلام الهی نیز گردیده است .   

     از ما نیست ، یهودی است .  

     در عبارتی پیامبر خدا همه ی مردم را مخاطب قرار میدهد : ایها الناس ، این خطاب شامل همه است ، همه ی مردم ، من ابغضنا اهل البیت ، هر کس از ما بدش بیاید ، از اهل بیت من متنفر باشد ، حشره الله یوم القیامة ، خداوند او را در روز قیامت محشور میکند ، یهودیا . این آدم یهودی است . این یهودی ، یهودی به معنای خاص آن نیست ، یعنی بیمار است ، خصلتی از خصلت های یهود را با خود دارد و با مرض یهودیگری از این دنیا رفته است . در عبارت دیگر میفرماید : من لقی الله عز و جل ، هر که خدا را دیدار کند ، و فی قلبه بغض علی بن ابیطالب ، و در دل کینه ی مولا را داشته باشد ، از علی بن ابیطالب متنفر باشد ، لقی الله ، خدا را ملاقات میکند ، و هو یهودیا . در حالی که یک یهودی است . در روایتی دیگر رسول خدا میفرمایند : کسی که به ما اهل بیت دروغ ببندد . من کذب علینا اهل البیت . دروغ یک بیماری است و دروغگو یک بیمار است . حال اگر شخصی مبتلا به این بیماری شد و بر خاندان نبوت دروغ بست . حشره الله یوم القیامة اعمی یهودیا . هم کور محشور میشود ، هم یهودی . این دیگر ربطی به فرقه ای که مشخصا یهودی اند ، ندارد .

    زکات و یهودیگری .

    در فرهنگ دینی پرداخت زکات ، سخاوت نفس است ، نوعی برتری روحانی است ، حکایتگر نزول خیر و برکت آسمانی است که ابتداء نصیب زکات دهنده شده است که در پرتو آن استعداد و آمادگی پرداخت زکات فراهم میشود . سعی ما بر این است که گفتار و نوشتار ما همراه با آیات و روایات باشد . اگر متن عربی آیات و روایات را میآوریم به این خاطر است که نوشته ی ما علاوه بر اینکه معنوی میشود ، دوست جوان ما به اصل آیات و روایات دسترسی داشته باشد مضافا به اینکه دانستن و به خاطر سپردن آیات و روایات به زبان مبداء فضیلتی غیر قابل انکار است . رسول خدا در روایتی که نوادر راوندی متذکر آن میشود ، میفرماید : اذا اراد الله بعبد خیرا . زمانی که خداوند در حق بنده ای اراده ی خیر کند . بعث الیه ملکا من خزان الجنة . فرشته ای از گنجینه داران بهشت بر او مبعوث میسازد . فیسخی نفسه بالزکاة . که جان آن بنده را به پرداخت زکات سخاوتمند میگرداند . اینکه پیامبر خدا افرادی را که زکات نمیدادند ، از مسجد بیرون میکرد ، بی حکمت نیست . اینهایی که به مسجد میآمدند مسلمان بودند یعنی جسدشان مسلمان بود  اما به هر دلیلی  حامل روح یهودی بودند . در روایت ابو جعفر امام محمد باقر علیه السلام آمده است که رسول خدا پنچ نفر از این افراد را  تک به تک صدا زدند : قم یا فلان قم یا فلان . آنگاه رسول خدا خطاب به آنان فرمودند : اخرجوا من مسجدنا ، از مسجد ما بیرون بروید . لا تصلوا فیه ، حق ندارید  در مسجد ما نماز بخوانید . و انتم لا تزکون ، شما زکات نداده اید .  حکمت اینکه رسول خدا این گروه را از مسجد بیرون کرد این بود که اینان مسلمانانی بودند که نسبت به  پرداخت زکات خست داشتند . امام زمان سلام الله علیه در نهضت جهانیشان با آنهایی که زکات نمیدهند ، مبارزه میکند . اینها مسلمانهایی هستند که از پرداخت زکات امتناع میورزند . مسلمانهایی که زکات پرداخت نمیکنند ، حق ندارند مسلمان از دنیا بروند . به وقت مرگشان به آنها گفته میشود یا یهودی بمیرید و یا نصرانی . من منع قیراطا من الزکاة فلیمت ان شاء یهودیا او نصرانیا ، و لیس بمومن و لا مسلم . مانع الزکاة کسی نیست که مثلا از پرداخت مبلغ زیادی امتناع میکند . در امتناع از زکات کافی است که شخصی  از پرداخت مبلغ بسیار ناچیز امتناع بورزد ، حق ندارد مومن و مسلمان سر بر خاک گذارد ، فلیمت ان شاء یهودیا او نصرانیا . یا باید یهودی بمیرد و یا نصرانی .  سرش هم این است که این آدم خصلت یهودی داشته ، صبحکم الله هم بلد بوده ، حج هم رفته بوده ، چون زکات نداده حق ندارد مسلمان بمیرد . آنچه در مسلمانی ارجحیت دارد جسم مسلمانی و جنازه ی مسلمانی نیست . اگر شنیدید که مسلمان ارج و قرب دارد و اگر خوانده اید که احترام مسلمان مومن از کعبه هم بیشتر است ، المومن اعظم درجة من الکعبة ، به جهت خصلت های نیکی است که در خود ایجاد کرده است . جسم ها مرکبی بیش نیستند ، احترام و ارزش آنها بستگی به روح و خصلتی دارد ، که با خود حمل میکنند .

    ادامه دارد ...

    از سایت آرمانشهر به آدرس qods.info دیدن نمایید.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  چهارشنبه 90/9/30ساعت  6:46 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کوفی و قساوت دل[2]
    کوفی و قساوت دل[1]
    برجام با یهود و گوساله سامری(11)
    برجام با یهود و گوساله سامری(10)
    برجام با یهود و گوساله سامری(9)
    برجام با یهود و گوساله سامری(8)
    برجام با یهود و گوساله سامری(7)
    برجام با یهود و گوساله سامری(6)
    برجام با یهود و گوساله سامری(5)
    برجام با یهود و گوساله سامری(4)
    برجام با یهود و گوساله سامری(3)
    برجام با یهود و گوساله سامری(2)
    برجام با یهود و گوساله سامری(1)
    برجام با یهود و ابو موسی اشعری
    برجام با یهود و روانشناسی اهل نفاق
    [عناوین آرشیوشده]