سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انجمن تفکر مبانی


بسم الله الرحمن الرحیم

 

[ مدتی است صفحه آرمانشهر به آدرس armanha.tk برایم قابل دسترسی نمی باشد و از حال و روز دوست و برادر عزیزم آقای حامد فتاحی خبری ندارم ]

 

8. چگونگی بازتاب توبیخ موسی(ع) 

 

طعم تند عبارات موسی(ع)، انداختن الواح، خشم آگاهانه، برخورد فیزیکی وکشیدن موی سر و ریش هارون(ع) به قصد ضرب و شتم او:


الف) عکس العمل قوم گوساله پرست 

 

پیش از این دانستیم که گوساله پرستان یهودی متوجه اشتباه و گستاخی خود شده اند لذا اظهار ندامت و پشیمانی کردند. اما موسی(ع) از قومش می خواهد که به نحو خاصی توبه کنند.


وَإِذْ قالَ مُوسى ‏لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ الْعِجْل فَتُوبُوا إِلى ‏بارِئِکُم فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُم[54 بقره].


و آن هنگام را که موسى به قوم خود گفت: اى قوم من، شما بدان سبب که گوساله را پرستیدید بر خود ستم روا داشتید اینک به درگاه آفریدگارتان توبه کنید و یکدیگر را بکشید.


گوساله پرستی، ورود در شرک و ارتداد آشکار از حق است. از همین رو صرف ندامت برای توبه آن ششصد هزار یهودی مرتد کفایت نمیکند آنها باید به کشتن یکدیگر راضی و به آن تن بدهند.


در الدرالمنثور در ذیل همین آیه ازعلی ابن ابیطالب علیه السلام آمده است که فرمود:


بنى اسرائیل از موسى (ع) پرسیدند: ما توبتنا؟ توبه ما چیست؟

فرمود: یقتل بعضکم بعضا. بجان هم بیفتید، و یکدگر را بکشید.

فأخذوا السکاکین فجعل الرجل یقتل أخاه و أباه و ابنه والله لایبالى من قتل حتى قتل منهم سبعون ألفا.


پس بنى اسرائیل کاردها برداشته، برادر برادر خود را، و پدر فرزند خود را بکشت، و باکى نکرد از اینکه چه کسى در جلو کاردش مى‏آید، تا هفتاد هزار نفر کشته شد. ( الدرالمنثورج 1 ص 69)


آنچه از سوال بنی اسرائیل که پرسید: ما توبتنا؟ توبه ما چیست؟ فهمیده میشود این است که:


بنی اسرائیل میداند توبه از گناه ارتداد صرف ندامت نیست، ذهن نادم و پشیمان او میگوید اندازه گناه گوساله پرستی خیلی بیشتر از حد و اندازه گناهان ابتدایی مانند، قتل و غارت و غیبت و تهمت و شرابخواری و امثال آن که از دسته گناهان افعال و مجازات آن در صورت عدم توبه آتش سرد و جهنم گوارا است، میباشد.


لذا با شنیدن مجازات یکدیگر کشی اعتراض نمیکند، غر نمی زند و از موسی(ع) علت حکم را نمیپرسد. تنها پرسش بنی اسرائیل این است که چگونه خود را بکشیم؟ و موسی(ع) میفرماید: صبح همگى با کارد یا آهن در بیت المقدس حاضر شوید، همینکه من بمنبر بنى اسرائیل بالا رفتم، روى خود را بپوشانید، که کسى کسى را نشناسد، آنگاه بجان هم بیفتید، و یکدگر را بکشید. ( ترجمه تفسیر المیزان ذیل آیه 54 بقره)


دوستان جوان ما بدانند که ارتداد بعد از تبیین از دلهره آورترین اقسام کفر است. تبیین، حق را بر شما روشن میسازد و از هر جهت حجت را بر آدمی تمام میکند.


ارتداد برگشت آگاهانه از انتخاب آگاهانه است. اگر قید آگاهانه از انتخاب و ارتداد برداشته شد، برگشتی وجود ندارد که ارتدادی وجود داشته باشد. منتهی شیطان وسوسه میکند و تو گمان میکنی که آگاهی در انتخاب باید به تفصیل باشد. گمان میکنی که باید سالها مطالعه کنی، به عمق معارف راه یابی، ازسائر مذاهب و مکاتب سر درآوری، در حالی که آگاهی به نحو اجمال نزد عقلاء برای انتخاب کفایت میکند. 


آگاه باش که: إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلى ‏أَدْبارِهِم مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى، کسانى که بعد از آشکار شدن راه هدایت مرتد شدند و باز گشتند. الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُم وَ أَمْلى ‏لَهُم. شیطان برایشان آرایشگری کرد و آرزویشان را دراز ساخت[محمد 25].


ارتداد بعد از تبیین یعنی علم وآگاهی وجود دارد، حق روشن و شناخته شده است، با این وجود پسرفت، اعراض و بازگشت صورت میگیرد، حق میدهید که چنین انحرافی مذموم و محکوم باشد.


بنی اسرائیل حق را تشخیص می‌داد? موسی(ع) را میشناخت، میفهمید نجات از دست قبطیان بدون رهبری موسی(ع) امکانپذیر نبود، معجزه شکافت دریا را به چشم سر دیده بود، از من وسلوی ای که خدای قادر متعال در بیابان برایشان از آسمان میفرستاد، خورده بود، گرچه شیطان به خاطر منافع و مقاصد خاصی? آنها را در جهت دیگری در تنگنا قرار می‌داد، و اجازه نمی داد که خدای موسی را خدای خود بداند، با این وجود انصاف نبود نمک ناشناسی کند و به جای اطاعت و پرستش خدای زنده و حکیم موسی(ع) در مقابل خدای مرده و گوساله بی جان سامری سرتسلیم فرود آورد.


اکنون که خدای متعال منت نهاده و ما را از پدر و مادری مسلمان برخوردار نموده است و یا افتخار داده که با وجود پدر و مادری غیر مسلمان با دین آخرین فرستاده اش حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم آشنا شده و شهادتین را بر زبان جاری ساخته ایم، اگر به هر دلیلی در کمین تسویل شیطان قرار گرفته و یا در دام آرزو های بزرگ افتاده ایم. و یکی از ضروریات دین و یا یکی از ضروریات مذهب را انکار کردیم. بر امام زمان خروج، و بر ولی فقیه و حاکم عادل تعرض کردیم. نسبت به ائمه هدایت علیهم السلام جسارت و یا نسبت به علمای صالح بد دهنی کردیم. در موضع گیری های سیاسی فرهنگی گاهی همچون خوارج حرف حق به زبان آوردیم اما خود می دانیم که اراده باطل داشتیم.

 

پیش از اینکه ادبار و ارتداد ما علنی، و بر حاکم شرع ثابت شود، توبه ای حقیقی همانگونه که  در بیان امیر مومنان(ع) و در حکمت49 نهج البلاغه آمده مبنی بر:


1 - پشیمانی جدّی ازهمه اعمال بدِ گذشته.

2 - تصمیم جدّی برای خودداری ازهمه گناهان.

3 - بازگرداندن همه حقوق و بدهی های مادی و معنوی به مردم و بریء الذّمه شدن.

4 - جبران و تدارک هرعمل وعبادت واجب و از دست رفته.

5 - آبکردن تمام گوشتهایی که از راه حرام، دربدن روییده.

6 - تحمل رنج و چشیدن لذّت عبادت و بندگی خدا، به همان حدّی که گناه،‌ لذت بخش بوده است.


داشته باشیم.


در هر صورت آگاهی بر ارتداد فطری ما را صاحب بدنی نجس خواهد ساخت، سلب مالکیت صورت می گیرد و اموال متعلق به ورثه خواهد بود، جدایی از همسر بدون طلاق محقق و همسر بعد از گذراندن عده وفات می تواند شوهر کند. اگر قبل ازثبوت ارتداد نزد حاکم توبه کنیم، اعدام منتفی وپس ازثبوت اعدام قطعی خواهد بود. در صورت توبه بدن ما از نجاست خارج می شود. می توانیم و نیز باید با عقد جدید با همسر مان ازدواج کنیم. با رضایت ورثه می توانیم مالک اموال مان شویم. اما اگر آرایشگری رسانه ای شیطان و آمال و آرزو های واهی نومسلمانی را به ارتداد ملی مبتلا ساخت، مجدد احکام کافر بر او بار خواهد شد.


ب) پاسخ هارون(ع) به توبیخ موسی(ع)


هارون(ع) با زبانی نرم و ادبیاتی آرام ابتداء عواطف موسی(ع) را هدف گرفت، و گفت: ای پسر مادرم. آنگاه از ستمی که به او روا شد، پرده برداشت که این قوم با ترور شخصیتی مرا در ضعف قرار دادند، مدیریت مرا به رسمیت نشناختند و اعتنایی به توصیه ها و پند و اندرز من نکردند و چیزی نمانده بود که مرا به قتل برسانند: قالَ ابْنَ أُمَّ إنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی - و در پایان از برادرش که از او به سن و سال کوچکتر است و به رتبه و مقام بزرگتر میخواهد که او را شماتت و دشمنکام نسازد: فَلا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْداءَ- و نیز او را در ردیف گوساله پرستان قرار ندهد: وَ لا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین[150 اعراف].


پیش از این گفتیم که یکی از کارکرد های قرآن عزیز تنقیح داده های حاخامی است. تنقیح، اصلاح و زدودن حشو و زوائد است. کتاب حاخامی خروج ساخت گوساله را به هارون نبی(ع) نسبت می دهد.

شماره های 22 و 23 و 24 سفر خروج می گوید آنگاه موسی به هارون گفت: این قوم به تو چه بدی کرده بودند که ایشان را به چنین گناه بزرگی آلوده ساختی؟ هارون گفت: بر من خشم مگیر. تو خود این قوم را خوب می شناسی که چقدر فاسقند. آنها به من گفتند: خدایی برای ما بساز تا ما را هدایت کند، چون نمی دانیم چه بر سر موسی که ما را از مصر بیرون آورد، آمده است. من هم گفتم که گوشواره های طلای خود را پیش من بیاورند. گوشواره های طلا را در آتش ریختم و این گوساله از آن ساخته شد.


و اکنون خدای حکیم با نقل کلام هارون(ع) که مرا در شمار ستمکاران گوساله پرست قرار نده، دامن جانشین موسی(ع) را منقح از این نقیصه حاخامی نموده است.

یک بار دیگر کلمات هارون(ع) را به هنگام خشم مسئولانه موسی(ع) بخوانیم.


نگفت: من هم پیغمبرم تو هم پیغمبر این چه کاری است که می کنی؟ از حوزه ادب و نزاکت خارج نشد، مقابله به مثل نکرد، بلکه گفت: ای پسر مادرم. نگفت: این طریق نهی از منکر در شان توی موسی(ع) نیست، آرام باش و در آرامش تصمیم بگیر، نگفت: یک لیوان آب سرد بنوش، چند قدمی راه برو تا عصبانیتت فروکش کند. نگفت: این شیوه رفتاری که موی سر و صورتم را بگیری و در منظر و مرآی گوساله پرستان و به قصد کتک زدن مرا به سوی خود بکشانی با عصمت انبیاء(ع) در تضاد است.

هارون(ع) تبعیت از پیغمبر اولوالعزم را بخوبی می شناسد و در سخت ترین لحظات با بیان اینکه مورد ستم قرار گرفته و چیزی نمانده بود که جانش را از دست دهد ضمن دفاع از خود، الگویی عملی از خود به یادگار می گذارد.


ج)واکنش بنی اسرائیل به خلف وعده


واضح است همه ششصد و هفتصد هزار نفری که از ستم فرعون رهیده و اکنون در بیابان در انتظار مراجعت موسی(ع) از کوه طور بسر می برند، فریب سامری را نخورده اند. تفاسیر به تبعیت از روایات حدود دوازده هزار نفر را از این جمع کثیر جدا می کند که گوساله پرست نشده اند. اینان اطمینان دارند که خدای متعال وعده نیکویش که عبارت باشد از نزول تورات را محقق خواهد ساخت، و نیز مفارقت سی روزه موسی(ع) که ده روز بر آن افزوده شده با وجود جانشین و خلیفه او جناب هارون نبی(ع) قابل تحمل است. با این حال موسی(ع) در توبیخش استثناء قائل نمی شود، همه را جانشینانی سوء و ناشکیبا می خواند، و در استفهام انکاری همه را سرزنش می کند که آیا پروردگارتان به شما وعده‏ نیکو نداده بود؟ آیا درنگ من به درازا کشید؟ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ یَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِی؟ یا خواستید که خشم پروردگارتان به شما فرود آید که وعده مرا خلاف کردید؟ خلف وعده که در انتهای آیه آمده نیز به همه قوم نسبت داده شده است.


تنبیه: آیه شریفه «فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِی» دلالت دارد صریحا بر آنکه «موعدى» از جانب حضرت موسى با قوم بود، و دو احتمال دارد: یکى آنکه قوم با موسى وعده کرده بودند که با تو ملحق خواهیم شد در میقات و مخالفت نموده متقاعد شدند دیگر آنکه قوم وعده کرده بودند با موسى که تا مراجعت کنى، ما بر دین وشریعت و تعلیم احکام و عمل به آن قائم باشیم و بر حسب فرمان تو پیروى هارون نمائیم، لکن آنها عهد و پیمان شکستند، دین موسى را ترک نموده به گوساله ‏پرستى مشغول شدند. این است که موسى علیه السلام از طور مراجعت نمود فرمود: آنچه با من وعده کردید مخالفت آن نمودید. (تفسیر اثنا عشری ج8، ص311.)


از میان موارد توبیخی گفته شده، بنی اسرائیل فقط به خلف وعده، فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِی. واکنش نشان داد. قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنا. گفتند: ما با اختیار خود تو را مخالفت و وعده‏ات را خلف نکردیم. آشکار است که گوساله پرستان و کسانی که در تور سامری گرفتار شده اند، نمی توانند از عدم اختیار سخنی به میان آورند. فتنه با عدم اختیار سازگاری ندارد. آنچه در فتنه باعث سقوط گوساله پرستان یهودی شد، نه سلب اختیار که سوء اختیار آنان بود. این واکنش می تواند از جانب آن دوازده هزار نفری باشد که کثرت گوساله پرستان آنان را نیز همچون هارون(ع) به ضعف و زبونی در مبارزه و مخالفت با اضلال سامری کشانده است. إنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی. و ترس از قتل و غارت، قدرت و تمکن نهی از منکر را از آنان سلب نموده است.


قصه ها در قرآن عزیز قطعا برای سرگرمی و یا برای بیان واقعه ای که صرفا در گذشته رخ داده و امروز دیگر از حیز انتفاع خارج شده، نیست. قصه های قرآن حکیم نه تنها فاقد نشانه هایی از احادیث افترایی است بلکه: لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْباب. 111 یوسف - می خواهد صاحبان اندیشه را از ظاهر عبور دهد به باطن برساند، از سطح به عمق بکشاند و پرده از واقعیت های ناآشکار بردارد تا حقیقت هایی که مستقیما در قلمرو شعور و ادراک ما قرار ندارند را بر لوح دل و جان ما آشکار سازد و این مهم نه با نقالی که با تدبر و تامل در آیات و بهره گیری از فرمایشات ائمه سعادت و رستگاری سلام الله علیهم اجمعین  میسر است. برای اینکه پاسخ آنانی که گوساله پرستی نکردند اما توبیخ موسی(ع) شامل حالشان شده است، قابل لمس باشد تقاضا می کنم با دقتی مضاعف حدیث مردم شناسی امام سجاد علیه السلام را که در ادامه خواهد آمد، مطالعه کنید.

ادامه دارد 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  سه شنبه 94/8/12ساعت  1:48 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کوفی و قساوت دل[2]
    کوفی و قساوت دل[1]
    برجام با یهود و گوساله سامری(11)
    برجام با یهود و گوساله سامری(10)
    برجام با یهود و گوساله سامری(9)
    برجام با یهود و گوساله سامری(8)
    برجام با یهود و گوساله سامری(7)
    برجام با یهود و گوساله سامری(6)
    برجام با یهود و گوساله سامری(5)
    برجام با یهود و گوساله سامری(4)
    برجام با یهود و گوساله سامری(3)
    برجام با یهود و گوساله سامری(2)
    برجام با یهود و گوساله سامری(1)
    برجام با یهود و ابو موسی اشعری
    برجام با یهود و روانشناسی اهل نفاق
    [عناوین آرشیوشده]