سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انجمن تفکر مبانی

بسم الله الرحمن الرحیم

اوج معرفت امام

آقای صانعی (آیت‌الله حاج شیخ حسن صانعی) نقل می‌کند که امام وقتی بعد از 14 سال از تبعید به ایران بازگشت، در یک جلسه خصوصی رو کرد به آقای صانعی گفت: یادت هست فلان روز (در بحبوحه قیام پانزده خرداد 1342) به من می‌گفتی: «قدری آهسته‌تر حرکت کنید، کمی سکوت کنید، ممکن است شما را دستگیر کنند». من به شما گفتم: «نه خیر، مردم با ما هستند. دولت نمی‌تواند ما را دستگیر کند». یادت هست این جمله را گفتی و من هم آن جواب را دادم. این 14 سال تبعید، کفاره گناه آن حرفی بود که من زدم. من باید می‌گفتم، «ما خدا را داریم» اما من گفتم، «ما مردم را داریم». نتیجه این حرف من باید این 14 سال تبعید باشد. 14 سال تبعید، نتیجه آن تخلفی بود که من در غفلت از خدا کردم.
این اوج معرف امام به خداوند، در عین ارتباط عمیق ایشان با مردم بود».



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  شنبه 85/3/13ساعت  11:9 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم

    محمد رسول الله صلی الله علیه و آله : آه از جهودان امت من

     

    بنده همه ی آنهایی که خارج از حوزه ی فهم آموزی شیعی دستی در کتاب و کتابت دارند را ، نه اینکه کتابخوان ندانم ، نه اینکه تنبل و تن آسا بخوانم ، و نه اینکه حس مسئولیت بطور عام را از آنها سلب کنم ، بلکه جمعی از آنان که در تاریخ غیر جعلی نامی دارند را مردمی سخت کوش میبینم .

    حرف در این است ، فهمی که در حوزه ی معرفت دینی از آن سراغ داریم را باید خارج از دستگاه دانشکده ، دانشگاه و استاد و دانشجو جستجو کرد .

    غالب موسسات آموزشی و کتابهای تعلیمی حتی آنانی که طعم معنویت با خود دارند ، خشیت آور نیستند ، اگر نگوییم در مواردی طغیان زایند و غریزه ی سرکشی آدمی را فراهم می آورند ، میتوانیم بگوییم نوعی تواضع ابتدایی و مصنوعی را در بر دارند . اینکه جوانی به علامه ی بزرگوار طباطبایی رحمة الله علیه مراجعه میکند و شکایت میبرد ، که تا قبل از ورود به جمع طلاب علوم دینی و تحصیل و فراگیری کتب علمی نسبت به خداوند احساس دیگری داشته و مشقت در یادگیری علوم متداول حوزوی نتوانسته خشیت اشاره شده در قرآن متین را برای او در بر داشته باشد . پاسخ علامه ی فقید قابل تامل و تعمق است . این امور که ما بر آن نام علم گذاشته ایم و برای هم میگوییم ، مینویسیم و میخوانیم ، علم نیست . العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء .

    و این به معنای این نیست که ما به مدرسه نرویم ، کتاب نخوانیم ... نه ، بلکه باید رنج مکتب و سرزنش استاد را به جان خرید اما لحظه ای خدا را از یاد نبرد . قلم بدون خدا ، کتاب بدون خدا ، مدرسه و مکتب بدون خدا ، استاد و شاگرد بدون خدا ، علم و فهمی که نور است را با خود ندارد . آن فهم درهم شده ی عقل و عشق را ، اگر از عالمان فرهیخته ، آنهایی که بهنگام افاضه ی فیض ، طعم نوری که خداوند در قلبشان قرار داده است را  بپرسید ، خواهند گفت : این نور حاصل رکوع ها و سجود های طولانی ، حاصل تضرع و زاری به درگاه باری و حاصل ادب و تلاش و حضور خالصانه نزد استاد است .

    قطعا آنانی که اینگونه تربیت شده اند در دشمن شناسی بسیار عمیق تر از کسانی اند که در خارج از این قواعد معنوی دشمن را شناخته اند .

    دشمن شناسی هیتلر ، اگر بپذیریم که او آلت دست یهود نبوده و حقیقتا به اینجا رسیده بود که این طایفه ، زالو های عصبانی جوامع و بلکه همه ی دنیا هستند که خون مظلومان عالم را میمکند ، باید بگوییم که دشمن شناسی او ابتدایی و تنها سخت افزاری بود . و امروزه شما با اندکی مطالعه متوجه ی این نکته می شوید که هیتلر در مبارزه اش توفیقی که نداشته ، موجبات تقویت و توانمندی دشمن مشترک همه ی انسان ها شده است .

    اشتباه هیتلر و حزب نازی این بود که گمان می برد ، یهود و یهودی یعنی فقط سخت افزار ، گمان داشت با قتل عام تمام یهودیان همه ی مشکلات حل و جهان آرام خواهد گرفت . 

    خطر یهود و یهودی بیشتر از اینکه سخت افزاری باشد ، نرم افزاری است . خطر اصلی در اعمال روشهایی است که یهود برای تسخیر روح و جسم و جان غیر یهودیان بکار گرفته است .

    همت بشر باید بر این قرار گیرد که در وحله ی اول بینش های یهودی از ذهن و ضمیر فرد و افراد و جامعه پاک شود . در این وقت یهود خلع سلاح شده است .

    پنجشنبه چهارم خرداد هشتاد و پنج       



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 85/3/4ساعت  10:35 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم

    نحن معاشر الانبیاء نکلم الناس علی قدر عقولهم

     

    ما گروه پیامبران با مردم به اندازه عقلهایشان حرف نمیزنیم ، ما پیامبران الهی فوق عقول مردم با آنان سخن میگوییم .

    اگر قرار باشد فرستادگان خدای مهربان به اندازه ی عقل مردم با مردم تکلم کنند، دیگر نیازی به این همه تلاش و کوشش از جانب دانشمندان ، علماء ، دانشجویان و طلاب ارجمند نبود . اینکه اهل مطالعه و اصحاب کتابخانه مدتهای مدید تمام هم و غم شان را صرف فهم آیات ، روایات و متون میکنند ، به این جهت است که مطالب آن از جانب کسانی صادر شده است که بقدر عقولهم سخن نگفته اند بلکه علی قدر عقولهم حرف زده اند .

    برای اینکه از ورطه ی سخن گفتن به اندازه ی عقل و درک مردم خارج شویم بر همه ی ما فرض است که ساعات بیشتری به مطالعه و تفکر بگذرانیم ، آنچه که این روزها در اطراف ما در نزدیکی ما و در شهر و روستا ی ما به عنوان مبارزه ی بدور از خشونت و یا نافرمانی مدنی جریان دارد را ریشه ای درک کنیم و آنگاه جوانمان ، مرد و زن مان را با گفتاری سرشار از طعم خوش دانایی یاریگر باشیم . 

    بدانیم که با دشمنی دست بگریبان هستیم که بیش از بیست و شش قرن سابقه ی مردم ستیزی دارد . اولین تاریخ مکتوب و اولین سازماندهی در میراث مکتوب از آن اوست . توان تشکیلاتی و توان اقتصادی بهمراه مخفی ترین و مخوف ترین نظام جاسوسی و تعقیب و مراقبت از او موجودی بسیار سرکش و زیادی خواه ساخته است . و به جهت خوی برتری طلبی ، همه ی مردم را حیواناتی در خدمت اهداف خود می پندارد . در این میان ابزار هایی مانند تلویزیون ، ماهواره ، اینترنت و ... و با بهره گیری از زن و سکس در صدد معکوس نشان دادن چهره ی زشت و کریه این موجود وهم آور برآمده اند

    اهتمام رسول خدا (ص) در شناساندن این دشمن غدار قابل ملاحظه است . بنابر آنچه ابن اثیر نقل میکند : عمر خدمت رسول خدا آمده ، میگوید : ما از یهود و نصاری احادیثی میشنویم و متمایل میشویم بعضی از آنها را بنویسیم . حضرت فرمود : آیا در حیرت هستید؟ همانگونه که یهود و نصاری در حیرت آمدند ... بعد حضرت میفرماید : و اگر موسی زنده بود ناگزیر بود از من پیروی کند .

    /// توجه کنید عمر نام یهود و نصاری میبرد و حضرت جواب را در یهود خلاصه میکند /// . 

    مسلم و بخاری ، همچنین ابن ماجه و ترمذی که نزد اهل تسنن از اعتبار برخوردارند ، روایت کرده اند که رسول خدا (ص) میفرمایند :

    من لقی الله عز و جل و فی قلبه بغض علی ابن ابیطالب لقی الله و هو یهودی .

    بجویید و بیابید که امروزه چه کسانی در رفتار ، کردار ، گفتار و نوشتارشان یاد و راه علی ابن ابیطالب را منتشر میسازند و چه کسانی اسباب دوری و خدای ناکرده نفرت از مولایمان را فراهم میسازند . 

    چهارشنبه بیست و هفتم ماه اردیبهشت هزار و سیصد و هشتاد و پنج       



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  چهارشنبه 85/2/27ساعت  5:29 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بغض حاصل شناخت شما از دشمن است .

    چه اندازه نگرانید ؟ و این بستگی دارد به اینکه بپرسم چه اندازه بیدارید ؟ هر چقدر بیداریتان زیادتر باشد و آگاهیتان از محیط و جهان بیشتر باشد و هر اندازه بام دانشتان گسترده تر و پهناورتر باشد به همان اندازه نگرانیها و رنجهایتان بیشتر خواهد بود .

    هر که در این بزم مقرب تر است

    جام بلا بیشترش میدهند

                                           

    اینکه مولای دربندمان موسی بن جعفر علیه السلام میفرماید : المومن مثل کفتی المیزان ، کلما زید فی ایمانه زید فی بلائه ، ناظر به همین معناست . رابطه ی بلاء و ایمان رابطه ای مستقیم و بی واسطه است . منتهی تلاش بعضی بر این است که افراد مومن و جامعه ی با ایمان تنها یک کفه داشته باشد . مانند کبوتری با یک بال . مسلم است کبوتر با یک بال قدرت پرواز نخواهد داشت . اصلا اصل اولی در پرنده پرواز و اوج است . پرنده هر اندازه بتواند اوج بگیرد ، به همان اندازه جهان را به زیر بال و پر خود خواهد داشت . پرنده روی زمین مانند مرغ است ، که در عروسی و عزا قربانی میشود . بنابراین مومن دو بال و دو کفه دارد ، 1. حب 2. بغض . اینکه در لسان ائمه ی معصومین سلام الله علیهم اجمعین آمده است که : الدین حب و بغض . نشانگر همین معناست . البته حب تمامی سختی های راه را لطیف میسازد و در مقابل بسیاری از دست اندازها و عقبه ها یاریگر مهربانی است . بدون محبت گلهای درخت دین خیلی زیبا نخواهد بود . بوی خوش بخاطر محبت در فضا آکنده میشود . کسی حق ندارد در قدر و منزلت حب و محبت تشکیک کند ، اما نگرانی در آنجاست که جمعی بر آنند تا همه ی دین را در یک کفه گرد آورند . و پرواز را با یک بال انجام دهند . و بال دوم و کفه ی دوم ترازو را نادیده گیرند .

    وقتی در حوزه ی روانشناسی اقوام و ادیان وارد میشویم ، میبینیم در هر کدام یک کلمه ی کلیدی وجود دارد . یهود با روانشناسی مظلوم نمایی بدنیا شناسانده میشود . با اینکه یهودیان در قرآن به قساوت و سخت دلی معرفی شده اند و در خارج هر لحظه جنایتی هولناک میآفرینند اما فریاد مظلومیت آنها گوش عالم و آدم را کر کرده است . آنان آنقدر در این راه موفق عمل کرده اند که در موزه های جعل و تحریفشان ، روح و روان مردم بینوا را با انواع حیل تسخیر میکنند ، تا جاییکه اشک بازدیدکنندگان کمترین چیزی است که جاری میشود .

    هنگامی که روانشناسی مردم ایران مورد مطالعه قرار میگیرد ، میبینید که ایرانیان همه جا از یک روانشناسی استفاده میکنند و آن پز است . ایرانی دوست ندارد شکست خورده و ستم دیده باشد ، لذا هر جایی هم که شکست به سراغش آمد و زمین گیر شد ، نوعی نوحه سرائی کرد که انگار دشمن به اسارت او در آمده ، و هر جا که در جنگ کم آورده با حربه ی فرهنگ ، دشمن را خودی ساخته است .

    اما روانشناسی شیعیان بر اساس محبت است ، و شما بیشتر از هر کلمه ای ، کلمه ی محبت و مشتقات آن را میشنوید . شیعه در جنگ هم بی بهره از محبت نیست . شما جنگ بدون کینه را فقط در شیعیان میبینید . بدون هیچگونه تردیدی دوستانه رفتار کردن با دشمنان را فقط در شیعیان میتوان سراغ گرفت . این روانشناسی را میتوان در رفتار و کردار مردم بسیاری مشاهده کرد . اگر پدری که دخترش را با تنی نیمه برهنه از زیر قرآن به خانه ی بخت میفرستد با این سوال مواجه شود که تن برهنه و قرآن با هم سازگاری ندارند ، در جواب میگوید من دین را دوست دارم . فردی که عرق میخورد و رفتار دینی هم دارد ، گرفتار دین دوستی است ، او فقط دین را دوست دارد . خانه ای که قرآن گرانبهایی را در بهترین وضعیت و در بهترین محل قرار میدهد اما رفتاری مغایر با احکام کتاب آسمانی دارد ، تنها از دین ، دوست داشتن آن و بوسیدن قرآن را یاد گرفته است . آن جوان مسلمانی که غلو میکند وقتی توبیخ میشود ، در پاسخ میگوید این کار دل است و ربطی به دین ندارد ...

    آنکه از دین بغض را برمیدارد هر لحظه ممکن است گرفتار دسیسه های دشمن پیدا و ناپیدا شود . توجه کرده اید که کودک به جهت عدم شناخت گاهی با مار سمی خطرناکی دوست شده است ، همین کودک وقتی پا به سن میگزارد با مار دوستی نمی کند . هر چه قدر شناخت کودک و شناخت آدمی نسبت به مار و نسبت به دشمن بیشتر باشد ، به همان اندازه استعداد و آمادگی او بیشتر خواهد بود . بغض حاصل شناخت شما از دشمن است . چه اندازه دشمن شناسی می دانید به همان اندازه بال دیگر دینتان کامل تر است . هر چقدر نسبت به دشمن شناخت داشته باشید به همان اندازه تدارک میبینید . اگر درجه ی دشمن شناسی شما 30 باشد ، درجه ی تدارک شما 25 تا 35 خواهد بود ، اگر درجه ی شناختتان 100 باشد به همان اندازه درجه ی تدارک شما بالا خواهد رفت . اگر در شناختتان نسبت به دشمن کوتاهی داشته باشید و دشمنتان را در حد بسیار ضعیف بشناسید و یا خدای ناکرده اصلا نشناسید ، متاسفانه باید بگویم که هر لحظه ریشه های درخت دینتان در معرض آسیب جدی است .

    اگر دشمن دندانهای تیز و نمایانی داشته باشد ، شناخت آن سخت نخواهد بود ، اگر دشمن شاخ های بلندی داشته باشد و از خود بوی بدی منتشر بسازد ، شناخت آن به آسانی میسر است . اگر دشمن استتار نکند و آشکارا حمله آورد مبارزه با او راحت تر خواهد بود . اما اگر دشمن همچون شیطان ، شیطنت های خاص خود را با پوششی لطیف عرضه کند ، مسلما مبارزه با دشمنی که محسوس نیست و ناپیداست ، کاری طاقت فرسا خواهد بود . اگر دشمن موفق شود خود را محبوب بسازد و دلربایی کند آنوقت کار برای بیداران بسیار سخت تر از هر وقت دیگری خواهد شد و امروز آن روز است و نگرانی بزرگان دین از اینکه می بینند روح و روان جامعه در حال تغییر به نفع دشمن است قابل ملاحظه است .     

    به تاریخ چهارشنبه 20/2/1385

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  چهارشنبه 85/2/20ساعت  3:37 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سقوط ، پاداش خیانت

    سر انجام عصر امروز جمعه 1 / 2 / 1385 پنجمین دوره ی لیگ برتر فوتبال ایران به پایان رسید . از فریاد های جوانان پرشور ، تشویق ها ، شادی ها ، غم ها ، حرص و جوش های مربیان و دست اندرکاران و ... فقط خاطره ای به یادگار باقی خواهد ماند .

    از این میان حکایت فوتبال روز 6 / 3 / 1384 و شکست حیرت آور تیم فوتبال سقوط کرده ی شهید قندی در مقابل راه آهن تهران که باعث شد اشک در چشم فوتبال دوستان آبادانی ترانه ی خیانت و کم فروشی را زمزمه کند ، مدیریت مقبول رئیس فدراسیون فوتبال را به چالشی سخت کشید . بدون تردید آقای رئیس در کتاب های دوره ی دانشجویی اش چیزی از نفوذ یهود و نفوذ فکر های یهودی شده ، در ورزش نخوانده است . و شاید نمیداند که جنبه ی تجاری فوتبال که متاسفانه شکل کثیف و پلید آن در مملکت ما هم ساری و جاری است ، از القاأت و ابتکارات یهود است . و این مطلب جدیدی نیست ، بیش از هشتاد سال پیش مرحوم آقای هنری فورد در کتاب ارزشمندش یهود بین الملل میگوید : آنچه برای ورزش کاران به معنای سرگرمی و ورزیدگی است از دید یهود به جز پول معنایی ندارد . یهود در عرصه ی ورزش وارد شد تا رقابت را تبدیل به سرمایه کند و به غیرت و حمیت رقبای ورزشی جنبه ی تجاری ببخشد .

    و پر واضح است ، جایی که پول خدایی کند ، نباید توقع داشت تا آنانی که باید الگو های انسانی و آیه های مهربانی باشند ، عطر خوشبوی جوانمردی را در فضای ورزشگاه ها و شهر هایمان آکنده سازند .

    و حزن آورتر اینکه ، پافشاری رئیس فدراسیون بر اجرای احکام فیفا و ناخوشایندی او بر اجرای عدالت ، پاداشی بدتر از سقوط تیم فوتبال شهید قندی ، از جانب گردانندگان فوتبال دنیا نصیب فوتبال ملی ما ساخته است . بایکوت در مسابقات تدارکاتی ، کاریکاتور شدن بعضی از بازیکنان فوتبال ، زوزه های گاه و بیگاه تحریم فوتبال ایران ، و جوی مملو از عدم مهربانی و ایجاد نا امنی روانی از جمله پاداش های غیر رسمی فیفا به خاطر زیر پا گذاری احکام داخلی است .

    باید بپذیریم ، هر اندازه که به گرگ نزدیک شویم به همان اندازه دندان های تیزش را در گلویمان فرو خواهد برد . این یک جنگ واقعی است منتهی ما به جهت آماتور بودنمان هنوز باور نکرده ایم .

    اما شهید بزرگوار مرحوم قندی ، که مدت کوتاهی بعنوان وزیر مخابرات در دولت شهید رجایی افتخار حضور داشت و منشاء خدماتی شد ، انسانی وارسته ، مومن ، باسواد و در عین حال متواضع و تسلیم در برابر حق بود . نام نیکوی او همچنان ذائقه هایمان را نوازش میدهد و کاممان را با قندی معنوی ، شیرینی ای عارفانه می بخشد .

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  جمعه 85/2/1ساعت  5:32 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم

    فلسطین ، شهداء و ریشه های ستمگری


    یهودیان دو کتاب دارند ، یکی تورات که آن را می خوانند و یکی تلمود که به آن عمل می کنند . شما می توانید در تلمود نشانه های فراوانی از حماقت بشری را مشاهده کنید که در کنار شرارت بی حساب ، مدیریت و کنترل باصطلاح تمدن امروزی غرب را به عهده دارد . این مختصر بنا ندارد به تفصیل سخن بگوید ، به گمان بنده تنها اشاره ای به چند بند از تلمود ، خواننده ی آن را به اندازه ی کافی آزرده خواهد ساخت که از این بابت پیشاپیش پوزش می طلبیم .
    از دیدگاه تلمود ابناء بشر غیر یهودی موجودات ریز ، حقیر ، پست و به تعبیری ناانسانند .
    All gentile children are animals . Yebamot 98 a
    یهودیان با چنین پنداری شریرانه زنان و کودکان مظلوم فلسطینی را در سرزمین های اشغالی هدف قرار می دهند .
    در بیست و پنجم فوریه ی 1994 در ایامی که یهودیان به افتخار اینکه بیش از یک چهارم جمعیت ایرانیان یعنی 500000 نفر را در قتل عامی فجیع به کمک دژخیمان هخامنشی نابود کردند ، بد مستی می کردند و جشن پوریم می گرفتند ، افسر ارشد ارتش صهیونیستی باروخ گلداشتاین Baruch Goldstein به همراه یک یهودی ارتدوکس ، 40 نماز گزار در حال سجده ی فلسطینی ، که تعدادی زن و کودک در میان آنها بود را فتل عام کردند . Goldstein تربیت شده ی مکتب Rabbi Meir Kahane است . رابی مئیر اعراب را سگ می داند و این باور را مستند به تلمود معرفی می کند .
    Robbi Meir Kahane who told CBS News that his teaching that Arabs are dogs is derived from the Talmud   
    پروفسور ایهود اسپرینزاک Ehud Sprinzak استاد دانشگاه در بیت المقدس ، فلسفه ی رفتاری و عقیدتی رابی مئیر و گلداشتاین را اینگونه توضیح می دهد .
    They believe its Gods will that they commit violence against goyim a Hebrew term fot non_Jews
    NY Daily News Feb , 26 , 1994 , p.5
    آقای ایهود اسپرینزاک می گوید : در باور آنها ، این خواست و اراده ی خداست که آنها در ارتکاب خشونت ، بی رحمی و بی حرمتی نسبت به گوئیم ، آزاد و رها باشند .
    بیست و سوم فروردین هشتاد و پنج



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  چهارشنبه 85/1/23ساعت  9:11 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم

    عشق و نفرت

    HATE AND LOVE

    نکته ی ظریفی وجود دارد ، که قرن های متمادی ، از دید مردم پنهان مانده است ، و به توصیه ی اصحاب آگاهی ، ریشه های آنچه که سر از پنهانی ها در میآورد را باید در تلمود یهودیان یافت . شنیده اید که عیسی مسیح علیه السلام برای اصلاح دین موسی علیه السلام ، که از سوی خاخام ها و فریسیان ، به شدت آلوده شده بود ، مبعوث گردید و شریعت عیسوی را برای بشریت به ارمغان آورد . عیسی علیه السلام در مبارزه با یهود و یهودیت آلوده تا آنجا پیش رفت که علمای یهودی فتوی به قتل او دادند و عیسی علیه السلام را به زعم خود به صلیب کشیدند . ولی قتل مسیح علیه السلام در مقابل کلمه ی ویرانگر عشق که به او عطا کردند ، ارزشی در حد صفر دارد . عیسی علیه السلام را شهید عشق نامیدند ، و بعد از آن به مسیحیان قبولاندند ، که عیسی علیه السلام شهید محبت است ، آئین او آئین رحمت و مهربانی است ، او شهید شد تا گناهان شما شسته شود . البته این کلمات بسیار زیبا و برای دوستان و اصحاب حضرت مسیح علیه السلام قطعا گوارا و لذت بخش است ، تا جایی که همین الان هم شعار عشق و محبت از کلیسا های مسیحی به گوش می رسد . این شعار آنقدر زیبا بود که مسلمانان هم برای اینکه از قافله ی باصطلاح تمدن عقب نمانند ، نیز بر هر چیزی که می شد نام عشق و محبت نهند ، نام عشق و محبت نهادند . مولوی کتاب قطور مثنوی را با شعر معروف ( از محبت خار ها گل می شود ) زینت می دهد و دیگر شاعران نیز در این باب ید طولائی دارند . 

    در اسارت و در زندان رژیم یهودی زده ی صدام حسین ، شعاری بر بازوی جوانی توجه مرا بخود جلب کرد‏ « الحب عذاب » ، عشق رنج آور است یعنی با عشق می توان درد را تحمل کرد . البته چون مسلمانیم ، از عشق مفهومی به مراتب وسیع تر و عمیق تر از عشق مسیحیان می فهمیم . درست بود ، تا حدی درد حاصل از ضربه ی شلاق کاهش می یافت ، زخم زبان دشمن عنود قابل تحمل می شد . اما درد اسارت را تمام نمی کرد ، تلخی زخم زبان را پایان نمی داد . در این شعار انگار کلمه ای از سر سهو جا افتاده بود .

    بعد ها همین شعار تلمودی در صحن علنی سازمان ملل متفق با عنوان گفتگوی تمدن ها ، فضای آلوده ی جهانی را ،که سالها در تدارک جنگ تمدن ها به سر می برد ، مساعد و آماده ی حمله ی گرگ های وحشی بر گوسفندان بی پناه نمود .

    آخر یک کسی پیدا نشد ، تا بگوید در مقابل Hate literatureادبیات تنفر Love literature ادبیات عشق معنا و مفهومی ندارد . عیسی علیه السلام که در مقابل یهودیان موضع گرفت ،‏ادبیات عاشقانه نداشت . ولی در مقابل نفرت علی الظاهر باید دوستی و عشق قرار می گرفت و از همین روزنه ، خاخام های تحریف گر استفاده کردند و انقلاب عاقلانه ی مسیح را ، عاشقانه خواندند .

    و چه گناه بزرگی را به دوش می کشد آن فردی که برای اولین مرتبه پذیرفت که آنچه با نفرت مقابله می کند ، عشق است . و چه قدر احمق است آنکه گمان می برد با دندان های تیز گرگ می شود با لبخند مقابله کرد .

    دوستان من ، دختران عزیز و پسران ارجمند : آنچه که در مقابل ادبیات تنفر که به آن Hate literatureمی گویند ، قرار میگیرد ، ادبیات خردمندان است که به آن The Literatuer of the Sages میگویند .

    به یقین حسین علیه السلام خود و یاران و فرزندانش را ، عاشقانه به صحرای کربلا رهنمون شد . اما حسین قبل از شهادت عاشقانه ، در صحرای عرفات فرهنگ معرفت و خردورزی را فریاد زد .

    تنها با عشق ، اسارت پایان نمی پذیرد . حال و روز مردم مسیحی و جوامع مسیحی حکایت از تسلیم در برابر یهود دارد ، آنچه که شعار دوست من در اسارت کم داشت ، معرفت بود . پرنده نیاز به دو بال دارد . عشق بدون معرفت کافی نیست ، معرفت نیز با عشق ، خوشبو می شود ، گوارا و نیوشیدنی می گردد .

    اول فروردین هزار و سیصد و هشتاد و پنج



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  سه شنبه 85/1/1ساعت  2:3 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    موخره ای بر مقاله ی پروتکل ها ، یهود بین الملل و جوانان - 2

    غم جانسوز هتک حرمت پیامبر مهربان که خدای بزرگ او را رحمة للعالمین میخواند و ویرانی غم انگیز حرمین عسگریین علیهما السلام حکایت از توطئه ای کثیف ، سازمان یافته و فراگیر دارد . شایسته است در این لحظات سرنوشت ساز ، دوستان جوان من مطالبی را که میدانند ، مرتبه ای دیگر مرور کنند .

    یهود بین الملل International Jew برای تسخیر جهان سه شعار کلیدی و سه دستور العمل راهبردی دارد .

    1) Destroy نابود ساز .

    2) Divide تفرقه انداز .

    3) Conquer شکست بده ، فاتح شو ، و در نتیجه حکومت کن .

    این کلمات و مفاهیم بسیار ساده و قابل فهم است . آنقدر ساده ، که آقای فورد معتقد است ، همین سادگی ، عامل نادیده گرفته شدن آن شده است . فریب مردم با ظاهری پیچیده و بغرنج هنر همیشگی یهود بوده است ، ولی واقعا پیچیده نیست . اگر اولین دستور و اولین شعار کلیدی یهود بخوبی دانسته شود و موانع لازم بر سر راه آن قرار گیرد و جامعه در برابر آن کاملا ضد عفونی و مسلح گردد .

    پروتکل ها برای دستور و شعار اول یهود یعنی Destroy که به معنای نابودسازی و منهدم کردن فرهنگ ، آیین و آداب و رسوم بومی است ، طرح هایی ارائه میدهد ، که به اختصار به آن اشاره میکنم .  

    تصمیم حکمای یهودی در نابود سازی و ویرانگری فرهنگ و آیین بومی بسیار جدی است ، میگویند : ما باید غیر یهودیان را آنقدر به مسائلی جزئی ، سرگرم کنیم تا سر انجام از فهم هر مسئله ای اظهار عجز کنند (پ/13) . پروتکل شماره ی 3 تصریح دارد به اینکه غیر یهود قدرت تشخیص و درک برنامه هایی که ما برای رسیدن به حکومت جهانی در پیش داریم را ندارند ... و به سبب درک ضعیفشان از امور ، میتوان نفرت آنها را در هر شرائطی و هر موقع که لازم باشد ، برانگیخت . از آنجاییکه عامل ویرانی و نابود سازی ، در پذیرش آداب و رسوم یهودی نهفته است ، لذا رخنه در مدارس و قبولاندن اطلاعات به غیر یهودیان و تربیت انسان هایی که هر نوع نوشته و یا سخنی را کورکورانه و بدون چون و چرا بپذیرند ، را در دستور کار خود قرار داده اند (پ/3) . و بطور کلی هدف مدیران یهودی تضعیف ساختن قدرت فکری مردم است ، تا جاییکه فکر مردم غیر یهودی از اندیشیدن به مسائل اساسی ، منحرف و متوجه ی مسائل کم اهمیت شده و فرصت مقاومت در برابر داده های یهود را نداشته باشد (پ/5) .

    آقای دکتر Allam Bloom استاد دانشگاه کتابی دارد به نام Closing of the American Mind به معنای انسداد و بسته شدن فکر مردم آمریکا ، که نشانگر و هویدا کننده ی انتهای تعلیمات پروتکل ها در نظام آموزش و پرورش و در سیستم آموزش عالی آمریکا است . نظام آموزشی و سیستم تحصیلی ای که فارغ التحصیلانش برای هیچ چیز اصالت و اعتبار شایسته ای قائل نیستند ، در دانش آموزان و دانشجویانش جوهر و روح دموکراسی ، که ما را بخاطر نداشتنش توبیخ و سرزنش میکنند ، نفی میکند . نظامی که از دانش آموخته هایش ، موجودی سرد و بی روح که حقایق را نسبی و آن را فاقد مبنا و اصالت ذاتی میدانند ، میسازد . به گفته ی دکتر بلوم افرادی که در درون چنین سیستمی تربیت میشوند به هیچوجه به قرارداد اجتماعی که روح دموکراسی است ، اعتقاد و التزام ندارند .

    بازی با فکر مردم و به سخره گرفتن مردمان بویژه جوانان از حربه های موفق پروتکل هاست . روزگاری با آرایشگری از چهره ی کریه و خشن صدام حسین ، پدر مهربان و بابانوئلی جوان ، به عنوان مدافع منافع غرب ، محبوب نوجوانان و جوانان شان میسازند و زمانی دیگر درست در آستانه ی کریسمس 91 بابانوئل مهربان را بابادوئل خطرناک ، که چهره ی دیو گونه اش کودکان را میترساند ، معرفی میکنند .

    با این همه نگرانی آقای فورد قابل ذکر است ، میگوید : آنچه باید از آن بیم داشت زیرکی و هوشیاری یهود نیست ، بلکه عواقب خواب آلودگی در میان غیر یهود است . لذا هوشیاری و بیداری مسئولان عالی رتبه ، پدران و مادران دلسوز در این مقطع حساس از زمان ، میطلبد که تمامی بند های پروتکل ها برای نوجوانان و جوانان و آحاد ملت صمیمی ، مهربان و انقلابی ایران واکاوی و مورد بررسی قرار گیرد . همانگونه که آقای فورد میگوید : تردیدی وجود ندارد که وقتی اصول و مبانی پروتکل ها بطور وسیع برای مردم شناخته و روشن شود ، انتقاد حکمای تلمودی در مورد نادانی غیر یهود دیگر موجه نخواهد بود .

    دوستان جوان ، دختران و پسران عزیزی که آگاهی و روشن بینی شما امروز باعث خشم و نفرت دشمنان خطرناک شما شده است ، بدانید که تفکر یهودی هرگز غالب نمیشود ، مگر آنکه مردمی که سلطه ی آن را میپذیرند ، نخست از حق تغذیه ، از فرهنگ ملی خویش محروم شده باشند . و نیز بدانید زمانی که نابود سازی و ویرانی فرهنگ و آیین بومی محقق شد ، فرد و جامعه استعداد و آمادگی برای هر توطئه ای را خواهند داشت . بی حفاظی از جلوه های جامعه ی ویرانه است ، وقتی حفاظی نبود ، مدافع ای وجود نداشت ، ورود ایده ی Contamination آلودگی و ناپاکی و سرایت عفونی براحتی از جانب عوامل یهودی اعمال میشود ، فعالیت های نفاق افکنانه که پیش از این پنهان بود ، آشکار میشود ، طبع استبداد گرایانه ی یهود و فقدان دموکراسی خود را نمایان میسازد ، تنفر و ناخوشایندی از هدایت امور بدست غیر یهود ، شکل بارز خود را نشان میدهد .

    اما اگر اولین گام کلیدی یهود یعنی Destroy ویرانگری عقیدتی با مشکل مواجه شد و نابود سازی عقیده ی حق برای یهود میسر نگردید ، خود به خود دومین شعار کلیدی آنان یعنی Divide تفرقه اندازی و امکان توطئه چینی و حیله گری از یهودیان سلب میشود ، و در نتیجه شوق و حرارت آنان برای کنترل و رهبری و Conquer حکومت بر جهان ، فرو می نشیند .  



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  شنبه 84/12/6ساعت  11:54 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()


    بسم الله الرحمن الرحیم

    موخره ای بر مقاله ی پروتکل ها ، یهود بین الملل و جوانان - 1

    تعرض به حرم مطهر امام هادی علیه السلام و امام حسن عسگری علیه السلام ، داغ تخریب گنبد و بارگاه امامان مظلوم بقیع را زنده کرد و ننگی دیگر بر دامن مدعیان دروغین آزادی ، دموکراسی و رهایی انسانها نشاند . تبعات ضد بشری هجوم وحشیان آمریکایی و انگلیسی به سرزمین های اسلامی ، تاثیرات نفوذ یهود در سقیفه ی بنی ساعده را نمایان ساخت و مرتبه ای دیگر هشیاری و دینداری علی گونه را فریاد زد .

    پیش از این برای تو پسر خوبم و دختر عزیزم مطالبی را متذکر شدم که دانستن آن تو را در برابر گرگ هایی که بیش از دو هزار سال است آدمیان را چون گله های گوسفند می دانند ، و در نتیجه به خود حق می دهند هر از چند گاهی به گله زده ، شکمی از عزا در آورند ، مسلح سازم .
    و اکنون بر موارد گذشته مطالبی را اضافه می کنم . جوان مسلمانی که عزم یاری امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دارد علاوه بر اینکه باید امام زمانش را بشناسد تا دچار مرگ جاهلی نشود ، باید دشمن عنود ، بیرحم ، خونریز و در عین حال زبون و پست مولا و مقتدایش را بشناسد تا بر آمادگی و استعداد خود بیافزاید . او باید بداند که با دشمن ضعیف و ناتوانی مواجه نیست . دشمن خود را گرگ می خواند ، می گوید ما گرگیم ، غیر یهودیان گله ی گوسفندانند و ما گرگ های این گله هستیم (پ/11) . دشمن برای دستیابی به قدرت جهانی بر خود فرض می داند که یارانش را طوری پرورش دهد که روحیه ی بی پروایی ، گستاخی و زور گویی با شخصیت آنها عجین شود ، تا موانع را از سر راهشان بر دارد (پ/10) . او ثبات حکومتش را در اعمال قدرت می بیند و صریحا می گوید : قدرت زمانی کسب می شود که بتوان زور گفت (پ/15) . دشمن عنود برای اخلاق هیچ احترامی قائل نیست . میان سیاست و اخلاق وجه اشتراکی نمی بیند (پ/1) . او فقط به مرگ و میر و کشتار غیر یهودیان فکر می کند (پ/3) . و می گوید : ما بزودی کشتار وحشیانه ی خود را آغاز می کنیم (پ/3) . و در این راستا ایجاد جنگ بدون پیروز را در برنامه ی عملی خود قرار داده است . چرا که بر اساس یک مثل قدیمی که می گوید : Wars are the Jews Harvests جنگ وقت دروی یهود است ، تصمیم دارد از آب گل آلود ماهی بگیرد . یهود که شهامت و جسارت کافی برای رویارویی مستقیم ندارد از عواملی که آنان را Gentile booby غیر یهودیان کودن می نامد ، بهره می برد ، تا آمال و آرزوهایش را محقق سازد .
    این که در روایت رسول خدا (ص) آمده که « قصم ظهری رجلان ، عالم متهتک و جاهل متنسک » برای امروز ماست که عالم متهتک را در احکام حکمای تلمودی ، سازمان های به اصطلاح حقوق بشری و مجامع تصمیم گیری جهانی بجوییم و جاهل متنسک را در ابلهان و بوالهوسان و آنانی که گمان می کنند جنگ و هجمه ی دشمن توهم است و گفتگو چاره ی کار ، ببینیم .
    دوستان عزیزم ، عناد دشمن نسبت به محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین جدید نیست ، پیشینه ای دراز دارد . به عهد رسول خدا (ص) و به زمان نزول وحی بر خاتم پیامبران بر میگردد . رشید الدین میبدی در ذیل آیه 41 سوره بقره ... و لاتکونوا اول کافر به ... می نویسد : اول کافر به محمد و به قرآن بنی قریظه و بنی نضیر بودند سپس اهل خیبر و اهل فدک کافر شدند و آنگاه تتابعت علی ذلک ، الیهود من کل ارض .
    این آیه یا در مکه نازل شده و یا در مدینه ، اگر در مکه نازل شده ، نشان از آن دارد که کفر مردم مکه بواسطه ی تحریک یهودیان بوده است . و اگر در مدینه نازل شده ، یعنی زمانی که حاکمیت دین و قرآن و رهبریت پیامبر (ص) استقرار یافته ، و اکنون خداوند از یهود می خواهد که اول کافر نباشد و اگر بپذیریم که یهود هیچ نقشی در مخالفت کفار مکه نسبت به رسول گرامی اسلام نداشته ، که البته کمی دشوار است ، به این معنی است که کفر کفار مکه در مقابل آنچه که یهود از خود بروز داده ، اصلا به حساب نیامده است . آنکه اول کافر است بهر حال یهود است .
    اینکه در زیارت عاشوراء می خوانیم فلعن الله امة اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت نکته بسیار دقیقی دارد . آنکه ستمگری علیه ائمه ی شیعه و خاندان رسول خدا را بنیان گذارده ، شک نکنید که یهود است . اولین لعن از آن یهود است . در همین زیارت عاشوراء ما قبل از اینکه شروع به لعن کنیم و بگوییم و ابدا به اولا ثم الثانی و الثالث و الرابع ، اللهم العن یزید خامسا و العن عبید الله بن زیاد و ابن مرجانه و عمر بن سعد و شمرا و آل ابی سفیان و آل زیاد و آل مروان الی یوم القیامة که بنده همه ی این افراد را از بازی خوردگان و دست نشاندگان یهود میدانم . یهودی که در طول دوره ی امامت ، بعد از پیامبر تا آغاز امامت امام زمان علیهم السلام بسیار رازآلود و اسرار آمیز در تمام جریانات ، اتفاقات ، تصمیم گیری ها ، اظهار نظر ها و تاریخ سازی ها حضور دارد . ما قبل از لعن به اینها از خداوند لعنی اختصاصی برای اول ظالم می خواهیم ، میگوییم :
    اللهم خص انت اول ظالم باللعن منی
    آیا این اول ظالم همان اول کافر یعنی یهود نیست ؟
    گوینده زیارت عاشوراء هر شخص بزرگواری که هست ، بسیار آگاه و با معرفت است و در عین آگاهی بسیار تیزهوش ، و من نمیدانم که بر این ولی بر حق خدا چه گذشته که باید اینگونه رمزوار معارف و آئین مبارزه را آموزش بدهد . در این زیارت ما می خواهیم حسین بن علی علیه السلام که شهید از نوع جنگی و عریان آن است را زیارت کنیم ، ولی او به اول ظالم اشاره میکند . کمی جلوتر از این لعن های چندگانه ، او از خدا می خواهد که اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک .
    این زیارت عاشوراء مانند شهید عاشوراء جای زیادی برای کار دارد ، خیلی از خوانندگان تنها آنرا برای ثواب میخوانند ، که البته خوب است ولی حق زیارت عاشوراء ادا نمیشود .
    اینکه از خداوند می خواهیم خونخواهی حسین علیه السلام را نصیب ما سازد و ما در رکاب امام زمان علیه السلام از قاتلان حضرت انتقام بگیریم ... و اکرمنی بک ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد صلی الله علیه و اله آیا به این معنی است که امام زمان علیه السلام با عبیدالله بن زیاد جنگ دارد ؟ با عمر سعد و شمر و یزید درگیر میشود ؟ عبیدالله که به درک واصل شد . شمر و یزید که وجود خارجی ندارند . همه ی قاتلانی که مباشرة و غیر مباشرة ابا عبدالله الحسین علیه السلام را به شهادت رسانده اند . الآن در جهنم عذاب میشوند .
    مبارزه ی امام زمان (عج) با همان اول ظالم است که حق محمد و آل محمد را تباه کرده ، و آن فرد نیست ، جریان است ، فکر پلید و اندیشه ی سازمان یافته است .
    مبارزه ی امام زمان (عج) با کسی است که اسس اساس الظلم و الجور و آن یهود است .



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 84/12/4ساعت  1:22 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم

    پروتکل ها ، یهود بین الملل و جوانان ( قسمت دهم )

    و این آخرین قسمت از مقاله را به دوستان شهیدم ، پسران شجاعی که مرگ را شرمنده ی خود کرده اند و به مردان بزرگی که شاهد درد و رنج فراوان آنها در زندان های بعثی صهیونیستی بوده ام و به همه ی مردان و زنانی که نشان داده اند حوادث روزگار هیچ تزلزلی را در عزم آهنینی آنها بوجود نمی آورد ، تقدیم می کنم .

    گاهی متوجه ی ابلهانی می شوم که مزورانه و مزدورانه ذهن دوست جوان مرا با اباطیلی که پشتوانه ی آن چیزی جزء آموزه های رابی ها و حاخام های یهودی نیست آشفته می سازند و توطئه ای که در ابعاد مختلف ، زندگی فردی و جمعی ما را در بر گرفته ، توهم می پندارند و انحطاط مرموزی که متأسفانه پایه های زندگی خانوادگی و ستون های محکم جامعه ی دینی را نشانه گرفته است ، را انحطاط طبیعی قلمداد می کنند و از توطئه ی حساب شده ای که موریانه وار قصد ویرانی سقف رفیع خوشبختی حاصل از تلاش مردان و زنان انقلابی را دارد ، غفلت می ورزند .

    ْآنان به تبع از یهود به تبلیغ و ترویج Latitudinarianism می پردازند . و از این طریق ذهن دوست خوب مرا آشفته و زمینه های استحاله ی فکری و معنوی را در جامعه سبب می شوند . اعتقادی که رهایی از هر قید و بندی را در سر لوحه ی خود دارد و آزادی در تفسیر عقائد و سهل انگاری مسائل اساسی دینی را شعار خود قرار داده است . کلماتی که ضاهری زیبا و فریبنده دارد اما در باطن خود ویرانی و از هم پاشیدگی نظام مستقر و موجود را جستجو می کند . پروتکل شماره یک از عوامل ناآگاه خود که باعث شده اند با ترویج آئین تساهل و تسامح دینی در طول تاریخ همچون آفتی رفاه ، صلح ، آرامش ، همکاری و اساس حکومت غیر یهودیان را نابود کرده اند ، سپاسگزاری می کند . در این راستا سکولاریزم که نابودی هر آنچه را که غیر یهودی است ، توجیه می کند ، بکار می آید . مسیحیت زدایی در سرزمین های مسیحی که امروز در بخش های وسیعی به تحقق پیوسته و اسلام زدایی در سرزمین های اسلامی که متأسفانه نمی توان پیشرفتهای یهود را در ان نادیده گرفت ، محصول سکولاریزم است . آقای فورد با اعتقاد به اینکه دنیوی کردن ، مقدمه ی یهودی کردن است ، در صفحه ی 47-48 یهود بین الملل راه نفوذ تفکر یهودی در مدارس را Secularism می داند ، می گوید : سکولاریزم را در مدارس رواج دهید تا بعد بتوانید راه و رسم یهود را در دانشگاه ها حاکم کنید . پروتکل ها ابزار سکولاریزه کردن ، دنیایی و دنیوی کردن افکار را سوق دادن و غرق کردن جوانان در دریایی از اوهام شاعرانه و تربیت کردن بر اساس تئوری های غلط یهود می پندارد . (پ/9) به همین دلیل است که پروتکل شماره ی 4 می گوید که ما باید شالوده ی ایمان را ویران کنیم ، اصل خدا و روح را از ذهن غیر یهود بزداییم ومحاسبات ریاضی و امیال مادی را  جایگزین این معانی نمایم . لذا پروتکل شماره ی 17تز بی اعتبار نمودن روحانیت غیر یهود را اعلام می کند و بر خاتمه دادن به مأموریت آنان ، که آن را مانع بزرگی بر سر راه خود می داند ، اصرار می وزرد . و از آنارشیزم Anarchism به عنوان آزادی استمداد می طلبد . او خوب می داند در جوامعی که موفق شده است اخلاقیات را از بین ببرد و وجود خدا را نفی کند ، چیزی جز شعله های آتش هرج و مرج طلبی به آسمان زبانه نکشیده است . (پ/23)

    یقینا دوست خوب من متوجه ی استبدادی خشن در افراد و نظام هایی که ما را به دموکراسی دعوت میکنند ، شده است . ممکن است دوست من بپرسد که چگونه است این افراد با توجه به اینکه دو جنگ مهیب و ویرانگر جهانی را بر تمام دنیا تحمیل کرده اند جنگ 8 ساله را بر ایران انقلابی تحمیل کرده اند ، به جای جای دنیا لشگر کشی و وییتنام را به خاک و خون کشیده اند و بیش از نیم قرن مردم فلسطین را آواره ، زندانی و به شهادت رسانده اند . چگونه است آنانی که برپا کنندگان و گردانندگان زندان های مخفی در دنیای به اصطلاح پیشرفته ی اروپا هستند ، زندان گوآنتانامو را اداره می کنند ، فجایع زندان ابوغریب و انتشار رسوای تصاویر عریان ، حاکی از شکنجه ی زندانیان را در پرونده ی خود دارند ، از آزادی خواهی و آزادی دم می زنند ؟ پروتکل شماره ی 4 آزادی را برای دوست من تفسیر می کند ، می گوید : اگر آزادی بر خدا پرستی مبتنی باشد ، با انسان دوستی و برابری پیوند داشته ، برای جامعه بی زیان باشد ، به رفاه عمومی لطمه ای وارد نسازد و در اقتصاد هم جایی برای خود پیدا کند ، بر ما لازم است که هم احترام به آزادی و هم اعتقاد به خدا را در میان مردم غیر یهودی از بین ببریم . نویسندگان پروتکل ها بسیار دقیق اصولی را برای مجریان آن طراحی کرده اند و انتهای کار ها و تئوری هایشان را نیز ترسیم نموده اند . وقتی واقعیت ها توهم شد ، اوهام و افکار شاعرانه رشد کرد ، شالوده ی ایمان سست شد ، روحانیت غیر یهود از اعتبار ساقط گردید و اصل خدا و روح در جامعه از بین رفت ، آنارشیزم آزادی نامیده شد و آزادی مبتنی بر دنیا خواهی و سکولاریزم نهادینه گردید ، بند کلیدی پروتکل شماره ی 14 محقق شده است که می گوید : همه ی ادیان باید از بین بروند . بجز دین ما . و دین ما را تفسیر می کند ، دینی که احکامی ثابت و پیشرفته دارد و تمام افراد جهان را به اطاعت ما ( سران یهود ) وا می دارد .

    قابل توجه همان ابلهانی که ذهن دوست مرا آشفته می سازند . آقای فورد در صفحه ی 229 یهود بین الملل متذکر می شود که در جهان امروز قدرتی مرکزی وجود دارد . که یک بازی بسیار سازمان یافته ای را در سطح وسیع اداره می کند . آقای فورد از Super Capitalism و Super Government نام می برد که اشاره به پروتکل شماره ی 17 دارد ، آنجایی که یهود خود را Vishnu می خواند ، می گوید : ما چون ویشنو صد دست داریم و بر هر دست انگشتی ، که کلیه مهار های دستگاه حیات اجتماعی را در اختیار خواهیم گرفت .

    پسر خوبم و دختر عزیزم ، از آنجایی که بنای نگارش این مقاله را بر دو کتاب پروتکل ها و یهود بین الملل گذاشته ام ، تا حدی قدرت مانور و قلم فرسایی را از خود سلب نموده ام ، با این وجود سعی کرده ام مطالبی را متذکر شوم که دانستن آن تو را در برابر گرگ هایی که بیش از 2000 سال است ، آدمیان را چون گله های گوسفند می دانند ، و در نتیجه به خود حق می دهند هر از چند گاهی به گله زده ، شکمی از عزا درآورند ، مسلح سازم . تا بتوانی راحتتر از موجودیتت و هستی ات دفاع کنی . بدان هرگز میان خواست و قدرت یهود به اندازه ی وقتی که تو بدانی و آگاه و بیدار باشی فاصله نمی افتد . بنا بر آنچه آقای فورد در صفحه ی 153 یهود بین الملل می گوید : آنچه باید از آن بیم داشت زیرکی و هشیاری یهود نیست ، بلکه عواقب خواب آلودگی در میان غیر یهود است . آقای فورد می گوید برنامه ی یهود از لحظه ای که درک و شناسایی شود ، متوقف می شود .

    پایان                        



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  جمعه 84/11/28ساعت  8:29 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    <   <<   21   22   23   24   25   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کوفی و قساوت دل[2]
    کوفی و قساوت دل[1]
    برجام با یهود و گوساله سامری(11)
    برجام با یهود و گوساله سامری(10)
    برجام با یهود و گوساله سامری(9)
    برجام با یهود و گوساله سامری(8)
    برجام با یهود و گوساله سامری(7)
    برجام با یهود و گوساله سامری(6)
    برجام با یهود و گوساله سامری(5)
    برجام با یهود و گوساله سامری(4)
    برجام با یهود و گوساله سامری(3)
    برجام با یهود و گوساله سامری(2)
    برجام با یهود و گوساله سامری(1)
    برجام با یهود و ابو موسی اشعری
    برجام با یهود و روانشناسی اهل نفاق
    [عناوین آرشیوشده]