سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انجمن تفکر مبانی

بسم الله الرحمن الرحیم

دوستانی که مطالب ما را در باره ی نطفه های غنی شده خوانده اند ، خوب است این خبر را هم مطالعه کنند .

 

امروز یکشنبه 14/5/1386 است و من خبری را در صدر اخبار پایگاه خبری و تحلیلی سپهر www.sepehrnews.ir میبینم که با عبارتی برجسته نوشته است : به زودی عروسک های زنده به بازار میآید . و با شگفتی ادامه میدهد : این عروسک یک پستاندار عقیم شده است که به کمک علم مهندسی ژنتیک ساخته شده و ترکیبی از ژن های خرگوش ، شامپانزه و خوک میباشد . این عروسک ها در دو مدل با طول عمر یک سال و با طول عمر سه سال ساخته شده است . غفلت آزار دهنده ای که در جامعه ی باصطلاح آگاه ما وجود دارد ، سخت مرا آزار میدهد . امروز انسانهای عروسکی که با نطفه های غنی شده ی رسانه ای حاصل آمده اند ، و ترکیبی از ژن های حیوانات نامتجانس را به تماشا میگذارند ، براحتی قابل مشاهده اند . نمیدانم برای آنچه که این سایت خبری در ادامه میآورد ، بخندم یا گریه کنم . میگوید به نظر میرسد ورود این عروسک به بازار جنجال بزرگی ایجاد نماید . و میافزاید : علی الخصوص که این عروسک از سوی کلیسا به نوعی دخالت در خلقت محسوب گردیده است . و غافل از این است که جنجال و تکانه پی آمد بیداری است و کلیسا مدتهاست که در به خواب کردن فرزندان آدم علیه السلام نقش کلیدی را بازی میکند . لازم به ذکر است که این عروسک با استفاده از القای خواب زمستانی ، در جعبه نگهداری میشود و این جعبه ضربان قلب و میزان تازگی عروسک را بیان مینماید . شنیده های این سایت خبری را خودتان تجزیه و تحلیل کنید . میگوید : شنیده شده تنوع این عروسک در هفت مدل پهلوان (قرمز) ، ماجراجو (نارنجی) ، شاد (زرد) ، آروم (سبز) ، متین (آبی) ، روحانی (بنفش) ساخته شده است . این موجود زنده طوری ساخته شده که حرکات محدودی مانند یک نوزاد داشته باشد . به غذای کمی احتیاج داشته و ضایعات بسیار مختصری دفع نماید . قد آن حدود بیست و قطرش هفت سانت است و رشد قد نخواهد داشت . کاملا درد را حس میکند ولی نمیتواند اصوات بلند تولید کند . دارای خون عضله و استخوان است و بعد از خروج از جعبه ظرف بیست دقیقه بیدار میشود . انتهای پیام/ شناسه : 6279



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 86/5/15ساعت  12:47 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم

    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت پنجاه و نهم - قسمت آخر )

    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا .

    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری . 

     

    گاهی در کتابهای اخلاقی میبینم که علمای اخلاق به خودشان هم تشر میزنند . و با نفسشان با عتاب و خشونت صحبت میکنند . علمای اخلاق و اندیشمندان درستکار اینگونه اند . اهل ریاضت اند . از اینکه بر آنان عنوان مسوف و خوش گذران بار شود ، سخت نگرانند . لذا به خودشان و به اهلشان سخت میگیرند . نوع کار دینی ای که ارائه میدهند متفاوت از عملکرد علمای مسوف است .

    از نشانه های علمای مسوف دیگر سازی است ، قصد اصلاح برای دیگری دارد ، اصلاحات را برای دیگران میخواهد . علمای درستکار اینگونه نیستند . آنان دیگر سازی محض را یک صنعت یهودی میدانند . یک بازیگری میدانند . و سر اینکه به خودشان تشر میزنند و بعد در مکتوباتشان هم میآورند ، همین است . حکمت دارد .

    میگویند یک بنده ی خدایی در آستانه مرگ بود و در همان زمان پندار ها و گفتار ها و کردار هایش را بازبینی میکرد . اینطوری هم هست . موقع مرگ همه ی کار های آدم جلو چشم آدم رژه میروند . این بنده ی خدا رو میکند به کسانی که بر بالین او نشسته اند و داستان زندگی اش را در چند جمله بیان میکند ، میگوید :

    به روزگار جوانی عزم تغییر جهان داشتم و چند سالی هم در این مسیر کوشش و تلاش کردم ، اما نشد . بعد با خودم گفتم : کشورم را حداقل میسازم و باز کوشیدم و باز هم نشد . گفتم : شهرم ، محله ام ، و کوچه ام را اصلاح میکنم . آن هم نشد . و حالا به این نتیجه رسیده ام که اگر خودم را میساختم ، هم ساختن محله و شهر ممکن بود و هم ساختن جهان . اما حیف که دیگر فرصتی نیست . 

    علمای درستکار و غیر مسوف ایمان دارند که دیگر سازی یک صفت یهودی است . مسلمان خود سازی و دیگر سازی دارد . همه ی آنهایی که در طول تاریخ اصلاحات را برای دیگران خواستند اما خودشان را فراموش کردند ، حکم حیواناتی را دارند که در دام صیادی عنود به نام یهود ، گرفتار شده اند . و عتاب و توبیخ خداوند در حق یهود در آیه ی اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم را شامل حال خود ساخته اند .

    میگویند پیامبر خدا مکرر استغفار میکرد . چرا ؟ و چرا ما اینگونه نیستیم ؟ چرا ما استغفار نداریم ؟ رسول خدا از بس نماز میخواند پای مبارکشان متورم میشد . چرا ما چنین نمیکنیم ؟ این که پیامبر خدا این گونه بود ، یک حکمتی دارد . او نمیخواست فقط دیگران را به بهشت ببرد . بهشت را برای خودش هم میخواست . بیاییم یک تشری هم به خودمان بزنیم . دیگران را نصیحت کردیم ، حالا قدری هم خودمان را نصیحت کنیم .

    بعضی از علماء از همین آیاتی که در باره ی یهودی هاست ، برداشت های خوشگلی دارند . من همان ها را برایتان میخوانم . در سوره بقره ، بخاطر ماجرایی که برای آباء و اجداد یهودی ها رخ داده بود ، خداوند به آنها میگوید یک گاوی را ذبح کنند . میفرماید : ان الله یامرکم ان تذبحوا بقرة . و آنها در ذبح گاو مادی ، به مشکل برخوردند . در کتابی دیدم ، آیه را آورده و این بیت شعر را هم آورده است .

    گر همی خواهی حیات و عیش خوش . اگر میخواهی خوب زندگی کنی . راست قامت جاودانه ی تاریخ بمانی و بعد از عمری تلاش و کوشش با دلی آرام و ضمیری امیدوار به فضل خدا برحمت خدا بروی ، بهانه جویی نکن . گاو نفس خویش را اول بکش . امروز و فردا نکنیم .

    یهودی های امروزی این صفت بهانه جویی را از پدرانشان به ارث برده اند . خدا نکند آدمی به این بیماری مبتلا شود . هر چه برایش از منافع خودسازی بگویی و هر چه از مضار تنبلی و تن پروری ادله بیاوری هباء منثورا است . گوش شنوایی نیست . نگذاریم گاو نفس فربه شود ، سن و سال بگیرد ، ریشه بدواند . تا وقتی که گوساله است ، میتوان او را رام کرد ، اهلی کرد و افسارش را بدست گرفت .

    وقتی اباء یهود پرسیدند که مشخصات این گاو کدام است . خداوند فرمود : انها بقرة لا فارض و لا بکر عوان بین ذلک . گاوی باشد که نه پیر و از کار افتاده است و نه جوان کار کرده ، میانه ی این دو باشد . برداشت ابن ابی جمهور انگیزه ی تادیب و ادب پذیری ما را تقویت میکند . بشنوید :

     

    علاج نفس سرکش را در ایام جوانی کن ------ که این مار سیه چون پیر گردد اژدها گردد .

    روی خودمان کار کنیم . نمیدانم دقت کردید یا نه ؟ ما از اولین جلسه تا الان بحساب خودمان داریم حدیثی از پیامبر خدا را تفسیر و تبیین میکنیم . و تا الان چند مرتبه آن را خواندیم و معنای فارسی اش را هم گفتیم . یکبار دیگر بشنوید . اینبار بیشتر دقت کنید . میفرماید : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن . خانه هایتان را با تلاوت قرآن نورانی بسازید . دقت کنید رسول خدا نمیفرمایند : خانه های دیگران را با تلاوت قرآن نورانی بسازید . میفرمایند خانه های خودتان را نورانی بسازید . هرکسی تصمیم بگیرد که خانه اش را نورانی کند ، مسلم است که همه ی خانه ها نورانی میشود . اینکه میبینید تلاشهای فکری و فرهنگی ما ثمر نمیدهد و یا کم ثمر میدهد بخاطر این است که ما میخواهیم خانه های دیگران را نورانی بسازیم . خودمان و خانه هایمان را فراموش کرده ایم .

     

     

    یا گرامی اذبحوا هذا البقر ------------------------------------ ان اردتم حشر ارواح النظر .

    -------------------------------------------------------------------------------------------

    عمر جلسه ی ما به پایان رسید . اما مطالب زیادی باقی ماند . مطالعه و پیگیری شما جوانان برومند نواقص و کمبود های مطالب ما را جبران خواهد کرد .  همه ی شما را به خدای بزرگ میسپارم . خدا نگهدار



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 86/5/4ساعت  7:10 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم


    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت پنجاه و هشتم )

    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا .

    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری . 

    مرحله ی دومی که کربی اندرسون به استناد گفته ی مورخان متذکر آن میشود ، گذرازباورهایی است که در مرحله ی اول باعث رهایی و نجات مردم گردیده است . و من بجای اینکه از مورخان در این مورد شاهد بیاورم . که ممکن است با ان قلت مواجه شود ، از نهج البلاغه  شاهد میآورم . شما با مطالعه ی  خطبه ی 88 متوجه میشوید که بعد از گذشت حدود سی سال از نهضت رسول خدا ، مردمی پیدا شدند که با جرات و دلیری فوق العاده پا روی همه ی باور های اولیه گذارده اند . و امروز شما در ایران ما نیز همین مورد را میتوانید به وفور مشاهده کنید . گفته ی جرج سانتایانا را بخاطر بیاورید .  آنهایی که گذشته را فراموش میکنند ، محکوم به تکرار آنند . امیر سلام الله علیه میفرماید : فیا عجبا ، در شگفتم . وما لی لا اعجب من خطاء هذه الفرق ، و چرا در شگفت نباشم از خطای این گروهای پراکنده . علی اختلاف حججها فی دینها ؟ با دلایل مختلفی که هر کدام در مذهبشان دارند ؟ لا تقتصون اثر النبی ، اینان پا جای پای پیامبر نمیگذارند . و لا یقتدون بعمل وصی ، از رفتار وصی و جانشین پیامبر هم پیروی نمیکنند . و لا یومنون بغیب ، به غیب ایمان ندارند . و لا یعفون عن عیب ، و خود را از عیب بر کنار نمیدارند . یعملون فی الشبهات ، به شبهه ها عمل میکنند . و یسیرون فی الشهوات ، و در شهوت ها غوطه میخورند . المعروف فیهم ما عرفوا ، نیکی در نظرشان همان است که خود میپندارند . و المنکر عندهم ما انکروا ، و زشتی ها نزدشان همان چیز هایی است که خود زشت میدانند . مفزعهم فی المعضلات الی انفسهم ، در حل مشکلات به خود پناه میبرند . و تعویلهم فی المهمات ( المبهمات ) علی آرائهم ، و در مبهمات تنها به رای خود تکیه میکنند . کان کل امریء منهم امام نفسه ، گویا هر کدامشان امام و رهبر خودشان اند . قد اخذ منها فیما یری بعری ثقلت و اسباب محکمات ، که به دستگیره های مطمئن و اسباب محکمی که خود باور دارند ، چنگ میزنند .

    در دنیا وقتی ملتها را بررسی میکنند به ایران که میرسند ، میگویند ، ایرانی ها ملتی فرهنگی هستند . یعنی تحولات ، چه از نوع مثبت و چه از نوع منفی باید از طریق فرهنگ صورت گیرد . و البته این به معنای آن نیست که مسائل سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و نظامی بی تاثیر است . خیر ، آنها موثرند ، اما کفه ی فرهنگ همیشه در تحولات ایران سنگینتر بوده است . تا جاییکه گفته اند : شیطنت های فرهنگی از نوع ابتذال در این قسمت از دنیا حتی بیشتر از بمب و موشک نمود خواهد داشت . عبارتی را شماره ی 17 سروش بانوان از میشل هولباک ، دارد که گویای همین مطلب است ، این نویسنده ی اسلام ستیز فرانسوی میگوید : برای غلبه بر مسلمانان باید آنها را به فساد کشید . ما از راه زور نمیتوانیم افراط گرایی دینی را متوقف سازیم ، پس بهتر است مسلمانان را به فساد بکشانیم . جنگ بر ضد افرط گرایی اسلامی با کشتن مسلمانان فائده ای ندارد ، فقط با فاسد کردن آنها میتوان به این پیروزی دست یافت . باید به جای بمب دامن های کوتاه و گوشواره فرو بریزیم.

    لذا در مرحله دوم که گذر از باور های رهایی بخش نام دارد ، مجددا  نقش عالمان و اندیشمندان برجسته میشود . منتها این بار آنان معکوس عمل میکنند . و میدان را به جهال و احمق ها میسپارند . یک عبارتی امیر سلام الله علیه در حکمت 283در ارتباط با علل هلاک الشعب ، یعنی علتهایی که باعث سقوط ملت میشود ، دارند . تقاضا میکنم خودتان مطالعه کنید . کاربرد این حکمت ، مرحله ی گذر از باور های انقلابی است . میفرماید : جاهلکم مزداد ، جاهلان شما پرتلاشند . و عالمکم مسوف ، و دانشمندانتان تن پرور و کوتاهی ورزند . در این مرحله مطرب ها و رقاصه ها بدروغ نام هنرمند میگیرند . هنرپیشه ها و ورزشکار ها با انواع حیل به عنوان الگو و اسوه برای دختر ها و پسر های نوجوان و جوان ما مطرح میشوند . آیا فرمایش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم که میفرمایند : یاتی علی الناس زمان ، بر مردم زمانی خواهد آمد . یکون اسعد الناس بالدنیا لکع بن لکع ، که در آن زمان ، آدم پست فرومایه بنده ی هوای نفس ، فرزند آدم پست ، خوشبخت ترین افراد جهان خواهد بود . مربوط به همین دوره ی پا گذاری روی ارزش های مقدس نیست ؟ آیا پا گذاری ، پایکوبی و لگد مال کردن آنانی که در ادامه ی فرمایش رسول خدا در واقع بهترین مردم خوانده شده اند ، مربوط به همین دوره ی نیست ؟ وجود علمای مسوف که از دین و دانش فقط به پوسته ی آن اکتفاء کرده اند ، از دین و دانش تنها به قسمت پول ساز آن توجه دارند ، زمینه ی کار و تلاش مضاعف را برای الگو های بی اصل و نسب مهیا ساخته است . سقوط علماء و اندیشمندان در این مرحله به حدی است که خداوند  آنان را قطاع الطریق مینامد .

    حدیث قدسی است : لا تجعل بینی و بینک عالما قلبه مفتون بحب الدنیا ، بین من و خودتان عالم و دانشمندی را که وجودش پر شده از دنیا دوستی ، قرار ندهید . فانهم قطاع طریقی . اینکه قلب عالم و استادی که مملو از محبت به دنیا شده چیزی نیست که خارج از فهم شما باشد . این چنین موجودات موذی را که مرموزانه برای همان نسیم دگرگونی پادویی میکنند ، رسوا کنید ، توبیخ کنید ، سرزنش کنید ، شاید پیش از اینکه مشمول اقتل الموذی قبل ان یوذی شوند ، نجات پیدا کنند .

    قطاع طریقی خطرناکتر و کثیفتر از آن دزدی است که فقط مال و ثروت مردم را به سرقت میبرد . او شما را از پول ، از طلا ، از فرش و از ماشین محروم میسازد و این شما را از آدم شدن ، خلیفه ی خدا شدن و به خدا رسیدن باز داشته است . گناه این به مراتب عظیم تر و بزرگ تر از دزد مال است .

    ادامه دارد ... 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  سه شنبه 86/5/2ساعت  4:1 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم

    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت پنجاه و هفتم )

    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا .

    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری . 

    دوستان خوب من که تحمل میکنید و به گفته های این معلم فقیر گوش میدهید . معلمی که تنها سرمایه اش از بین تمامی سرمایه ها و ثروت های فراوانی که خداوند در این گیتی قرار داده است ، شما هستید . و معلم ها از این بابت خوشبخت ترین موجودات و مرفه ترین مردم هستند . چه شغلی بهتر از خدمت ، آن هم در بعد فکری و فرهنگی برای آنهایی که قرار است یاران امام زمان سلام الله علیه باشند .

     

    پسر های خوب و دختر های خوب : بدانید ما از باب اینکه مسلمانیم متعلق به خانواده ی بزرگتری نیز هستیم . ما فرزندان رسول الله ایم . ما فرزندان مولای موحدانیم . و شما بخوبی میدانید ، در کتابهای درسییتان خوانده اید که برای شکل گیری این خانواده ی عظیم و برای بقای این خانواده ی بزرگ چه زحمتها و رنجهایی که کشیده نشده است .

     

    من به یک مورد اشاره میکنم . متن عربی آن را از روی کتابی که ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه نوشته است ، برایتان میگویم . داستان مهاجرت مسلمانان به حبشه است . شما با مطالعه ی سخنان جعفر بن ابیطالب بخوبی میتوانید ، دنیای پیش از اسلام را در ذهنتان تصور کنید . و به خودتان ببالید که عضو خانواده ای هستید که بیشترین خدمت را به جامعه ی بشری کرده است .

     

    وقتی فرستادگان قریش خواستار بازگرداندن مسلمانان شدند ، در آنجا در پاسخ به سوال نجاشی که پرسید : ما هذا الدین الذی فارقتم فیه قومکم ، و لم تدخلوا فی دینی و لا فی دین احد من هذه الملل ؟ این کدامین دین است که بخاطر آن دست از قومتان کشیده اید ، به دین من و به دین هیچ یک از ملتها هم وارد نشده اید ؟  از جعفربن ابیطالب سخنانی به یادگار مانده است که اکنون به آن میپردازم . میگوید :

     

    ایها الملک ، ای پادشاه . انا کنا قوما فی الجاهلیة ، ما مردمی بودیم که در جاهلیت . نعبد الاصنام ، بت ها را میپرستیدیم . و ناکل المیتة ، گوشت مردار میخوردیم . و ناتی الفواحش ، مرتکب فحشاء میشدیم . و نقطع الارحام ، پیوند های فامیلی را از بین میبردیم . و نسیء الجوار ، همسایگان را فراموش میکردیم . و یاکل القوی منا الضعیف . و قوی ما حق ضعیف ما را میخورد . فکنا علی ذلک ، این چنین بودیم . حتی بعث الله عز و جل علینا رسولا منا ، تا اینکه خداوند پیامبری را از میان ما برانگیخت . نعرف نسبه و صدقه و امانته و عفافه ، نسب او ، راستگویی او ، امانتداری و عفتش را بخوبی میشناختیم . فدعانا الی الله لنوحده و نعبده ، ما را بسوی خدا فرا خواند ، ما را به توحید و یکتا پرستی دعوت کرد . و نخلع ما کنا علیه نحن و آباؤنا من دونه ، من الحجارة و الاوثان ، و ما را به کنار گذاردن بتان ترغیب نمود . فامرنا ، و به ما دستور داد . بصدق الحدیث ، که راستگو باشیم . و اداء الامانة ، امانت را به صاحبش برگردانیم . و صلة الرحم ،  با خویشان ارتباط داشته باشیم . و حسن التجاور ، با همسایگان خوش رفتاری کنیم . و الکف عن المحارم و الدماء ، از محرمات دوری و از خونریزی پرهیز نماییم . و نهانا  ، ما را نهی کرد . عن سائر الفواحش ، از ارتکاب سایر زشتی ها . و قول الزور ، از گفتن کلام ناشایست . و اکل مال الیتیم ، از خوردن مال یتیم . و قذف المحصنة ، و از تهمت زدن به زنان . و امرنا ، و به ما فرمان داد . ان نعبد الله ، که خدا را بپرستیم . لا نشرک به شیئا ، شریکی برای الله قائل نباشیم . و بالصلاة ، از ما خواست نماز بگذاریم . و بالزکاة ، زکات بدهیم . والصیام ، و روزه بگیریم .

     

    کربی اندرسون با استناد به گفته ی مورخان اولین مرحله از حیات یک ملت و یک امت را رهایی از بندگی و اسارت میداند و شما از لابلای گفته ها و عبارات جعفر ابن ابیطالب بخوبی میتوانید ، ببینید  که رسول خدا برای نجات مردم و تاسیس بزرگترین خانواده ی فعال در جامعه جهانی نه با یک اسارت که با اسارتهای فراوان دست و پنجه نرم کرده است . او از مردمش خواسته است برای رسیدن به فلاح و رستگاری باید همه ی غل ها و زنجیر هایی که بعضا رنگ و لعاب معنوی بخود گرفته است را از خود دور سازند . همه ی اله ها و خدایان دروغین را به کناری بگذارند و تنها خدای یکتا را موحدانه پرستش کنند . قولوا لا اله الا الله تفلحوا .

     

    همیشه عالمان و رهبران دینی در رهایی ملتها نقش برجسته ای داشته اند . و این برجستگی برای مردم از بند رسته ی ایران ملموستر و آشکارتر است . مردم بطور کلی اینگونه اند . هرگاه اندیشمندی را بیابند که صائنا لنفسه است ، حافظا لدینه است ، مخالفا لهواه است ، و مطیعا لامر مولاه است ، و او مردم را به رهایی از قید و بند اله های مدرن فرا میخواند ، میپذیرند که فللعوام ان یقلدوه . از او تبعیت میکنند . چنانچه در سال 1357 هجری شمسی دنیا شاهد چنین تبعیتی بود . رهایی امروز ما مرهون زحمات اندیشمندان و فداکاری شهداء و ایثار مردم پاک طینت ماست . حفظ آن از اوجب واجبات است .

    ادامه دارد ....



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  جمعه 86/4/29ساعت  12:19 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم




    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت پنجاه و ششم )


    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .



    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری

     

    جرج سانتایانا عبارتی دارد که خوب است مدام آنرا برای یکدیگر تکرار کنیم ، میگوید : آنهایی که گذشته را فراموش میکنند ، محکوم به تکرار آنند .

     

    نگوییم که ما مسلمانیم ، اگر در خانه یمان مفسده بود ، هرزگی بود ، مال حرام بود ، شراب بود ، اختلاط محرم و نامحرم بود ، همسر آزاری بود ، شوهر ستیزی بود ، ایراد ندارد .

     

    نگوییم اگر یتیمی را راندیم ، بینوایی را آزار دادیم ، اگر کلاه برداری کردیم ، ربا خوردیم ، سرقت کردیم ، عیبی ندارد .

     

    نگوییم که ما امام زمان داریم ، امام حسین داریم ، امام رضا داریم ، پس بیمه ایم .

     

    نگوییم که ما انقلاب کردیم ، جنگ کردیم ، جان باز دادیم ، اسیر دادیم ، شهید دادیم و حالا شهداء انقلاب ما را حفظ میکنند .

     

    این نوع تفکر سم مهلک است . و اینگونه تصور یک دام خطرناک است .

     

    اینگونه نیست ، انقلاب ما عظیمتر از انقلاب رسول الله نیست . همینکه امت رسول الله پایشان را کج گذاردند ، فرزندان رسول الله کتک خوردند .

     

    ما حق نداریم بدون کار ، بدون تلاش و بدون زحمت ، عاطل و باطل باشیم و فقط به افتخارات گذشته دل ببندیم . این بیان مولا در حکمت 23 است . خوب توجه کنید ، این عبارات باید با زیبا ترین شکل نوشته شود و بر پیشانی آسمان نصب گردد ، هر روز صبح بجای خورشید این عبارات طلوع کند ، ما باید نور و گرمای زندگیمان را از این عبارات بدست آوریم . میفرماید : من ابطا به عمله لم یسرع به نسبه ( حسبه ) کسی که کردارش او را به جایی نرساند ، افتخارات خاندانش او را به جایی نخواهد رساند .

     

    اگر دین در معاملات ما حضور نداشت ، در محاکم ما فعال نبود ، در مجالس عقد و عروسی حضوری صوری پیدا کرد ، اگر دین در مدارس و دانشگاهها در متن نبود ، و در بانکها توجیه گری کرد ، و اگر خدای نخواسته دین فقط لقلقه ی زبان ما شد ، چه تضمینی وجود دارد که مقابل امام حسین علیه السلام موضعی خصمانه نگیریم ؟ مگر آنهایی که امام حسین علیه السلام را شهید کردند ، خیمه ی اهلش را به آتش کشیدند و زنان و کودکانش را به وضع دلخراشی به اسارت بردند ، آدم دو پا نبودند ؟ مسلمان نبودند ؟ مگر از کرات دیگر آمده بودند ؟ آنها هم به همین درد گرفتار شده بودند . الدین لعق علی السنتهم . دین فقط لقلقه ی زبانشان شده بود . دینی که فقط لقلقه ی زبان باشد ، میتواند امام حسین را به شهادت برساند . قابلیت این را دارد که شلاق ستم را به روی اطفال امام حسین بنشاند .

     

    همه ی مصیبتهای بشر ریشه در خانه و خانواده دارد . این یک اصل است . ما از موارد استثناء صحبت نمیکنیم . چند نفر مثل ادواردو آنیلی شدند ؟ اینها جزء موارد نادر است . ما برای رفع ناهنجاریها هر اندازه که در بیرون خانه مانور بدهیم ، تجهیزات و امکانات فراهم کنیم ، نیرو و سرباز بسیج کنیم ، باز هم نمیتوانیم ناهنجاریها را از بین ببریم ، حتی نمیتوانیم کم کنیم . بیرون خانه حکم شاخ و برگ را دارد و درون خانه حکم ریشه . شما شاخ و برگ درخت را آرایش کن ، تزیین کن اگر ریشه اش مریض باشد بعد از مدت کوتاهی آن شاخ و برگ تزیین شده ، زیباییش را از دست میدهد ، پژمرده میشود .

     

    یک کتابی است به نام رقص و شادی ما ، به مرگ و نیستی تبدیل شده است . این کتاب را آقای کارل ویلسون نوشته است . آقای ویلسون در این کتاب خصوصیات مشترک افول خانواده را در یونان باستان و امپراتوری رم بیان کرده و آنها را در هفت مرحله شماره کرده است . آقای کربی اندرسون برای اینکه افول و سقوط خانواده را برای هم دینی هایش بیان کند و آنان را نسبت به پاک نگهداشتن محیط خانه و خانواده هشدار بدهد ، همین هفت موردی که آقای ویلسون در کتابش آورده است را عینا تکرار میکند .

     

    ما هم به اختصار آنها را برای شما دوستان جوان بیان میکنیم . شما روی این موارد کار کنید . همان مسئله ی آب کشیدن را که در صحبتهایمان بیان کردیم را در نظر داشته باشید . این موارد را با اوضاع و احوال شهر و مملکت خودتان بسنجید ، وحی آسمانی نیست ، هر جایی را که گمان میکنید نیازمند اصلاح است ، اصلاح کنید . از آیات و روایات بهره ببرید . و اما آن هفت موردی کدام است ؟

     

    1) مرد خانواده دیگر راهنمای اهل خانه نیست .

    2) مردان به طرز خود خواهانه ای در مراقبت از همسر و فرزندانشان مسامحه میکنند .

    3) مردان درگیر کار و رقابت اقتصادی میشوند و نیازهای جنسی همسرانشان را مهمل میگذارند .

    4) موقعیت زنان در خانه و در تعامل با فرزندان افت میکند ، در این مرحله آنها تلاش میکنند تا به رفاه مادی برسند . آزادی های جنسی فراتر از زناشویی را جستجو میکنند . کمتر حامله میشوند . و بر لذت جویی جنسی تاکید دارند .

    5) زنان با شوهران رقابت میکنند . یک رقابت برای کسب پول و یک رقابت برای رهبری کانون خانواده و موثر بودن بر فرزندان .

    به پیآمدهای این مرحله که آقای ویلسون به آن اشاره کرده است ، بیشتر توجه کنید . 1- سرخوردگی فرزندان 2- روحیه ی هم جنس گرایی 3- فراوانی طلاق 4- افزایش بچه های سقط شده 5- افزایش بچه های رها شده 6- کثرت بچه های حتک حرمت شده 7- وفور بچه های تربیت نشده .

    6) فردگرایی خودخواهانه ی افراد به جامعه سرایت میکند . جامعه به گروههای کوچک و کوچکتر تقسیم میشود . از پیآمدهای این مرحله میتوان به سستی جوامع ، کاهش موالید و آسیب پذیری در مقابل دشمن مهاجم اشاره کرد .

    7) آخرین مرحله از افول خانواده  که طبق تحقیقات آقای ویلسون هم در یونان باستان و هم در امپراتوری رم به طور مشترک وجود داشته ، و بنده تمایل دارم این قسمت را با تاکید بیشتر بیان کنم ، اوج بی اعتقادی به خدا ، کاهش اقتدار والدین و اصول اخلاقی برباد رفته است . از پیآمد های این مرحله ، حکومت و اقتصاد تحت تاثیر این نابسامانی قرار میگیرد . همچنین عدم یکپارچگی ، سبب فروپاشی و منجر به قیام دیکتاتوری از درون و یا هجمه ی بیگانگان از بیرون میگردد .

     

    ادامه دارد ....  



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 86/4/11ساعت  6:27 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم




    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت پنجاه و پنجم )




    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .



    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری.

     

    همه ی تلاش ما در این مباحث این است که هیچ خانه و خانواده ی تاریکی نداشته باشیم . یا حداقل از تشکیل آن ممانعت بعمل آوریم . و یا از رشد آن جلوگیری کنیم . اعتقاد ما این است که روشنگری میتواند بهترین یار و یاور مخصوصا برای خانواده هایی که تازه شکل گرفته اند و یا در حال شکل گیری است ، باشد . البته وعده نباشد ، تلاش میکنیم ، این گفته ها را در غالب جزوه ای یا کتابچه ای منتشر کنیم . تا دوستان و رفقای دیگر هم با چنین مباحثی آشنا شوند و امکان این را داشته باشند که ناگفته های این سری از مباحث را خودشان کامل کنند .

    خدا را سپاس میگذاریم که به ما این توفیق را داد ، تا از آیات و روایات به طرز شایسته ای استفاده کنیم . خودتان متوجه ی نصرت و یاری خداوند در ارائه ی مباحث هستید . نوع سخن و شیوه ی طرح مطالب مواج است . چهره ی شما بیانگر رضایتمندی است . و این یعنی ، گوینده باید بیش از پیش شاکر و سپاسگزار خدای قادر متعال باشد . مغرور نشود ، فریب شیطان را نخورد ، بداند اگر لحظه ای لطف و عنایت پروردگار برداشته شود ، اگر عالم علم توحید هم باشد بقول امام خمینی سلام الله علیه همان علم توحید حجاب میشود و گوینده را به جهنم میبرد .

    خدایا این گوینده ی ناچیز با صدای بلند اعتراف میکند که از جهنم میترسد و قدرت مقابله با هوی و هوس را هم ندارد . به لطف تو دل بسته است . متوسل به همه ی انبیاء و اولیاء و ائمه ی اطهار سلام الله علیهم اجمعین میشود ، تا این چند صباحی که از عمرش باقی است ، اولا نلغزد . و ثانیا وقتی که لغزید و از مسیر حق خارج شد و تابع شیطان گردید ، امکان توبه و انابه داشته باشد . خدایا حالت توسل را از ما نگیر . این ارواح مقدسه به معرفت و عرفان ما خیلی توجه نمیکنند ، گرچه معرفت ائمه علیهم السلام بسیار مهم است و سزاوار است که ما تا آنجاییکه میسر است ، عارف به حقشان باشیم .

    روزی در اسارت ، دوستی یک پاکت شکر بدستم داد . در همان زمان سربازان دشمن وارد باصطلاح آسایشگاه ما شدند . و اعلان تفتیش کردند . همه جا را و همه چیز را بازرسی میکردند . تمام وسائلمان را روی زمین میریختند . بیشتر بدنبال تیغ ، چاقو و چیز های اینچنینی بودند ، اما اگر چیز های دیگری مثل قلم و خودکار هم پیدا میکردند ، دارنده ی آن را مورد ضرب و جرح قرار میدادند . از میان وسائل و لوازم دوستی خودکار پیدا کردند و یا نوشته ای که تازه بود ، بله ، نوشته ای که معلوم بود تازه نوشته شده است ، قابل انکار نبود . دوست من انکار کرد و آنها بجرم دروغگویی چندین مرتبه سوزن بر زبان او فرو کردند .

    روزگار سختی بود ، البته برای ما افتخاری شد ، در رکاب مرجع بینظیر ، ان شاء الله تمرین کردیم تا در رکاب آخرین حجة حق ، امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف سربازی و پادویی کنیم .

    در کنار در آسایشگاه روی دیوار جعبه ای نصب کرده بودند و حکم داروخانه را داشت ، پزشکیار که او هم اسیری بود ، وسائلش را در آنجا نگهداری میکرد . روی آن جعبه نوشته شده بود ، صیدلیه ، یعنی داروخانه .

    نمیدانم چطور شد که آن یک بسته شکر را داخل صیدلیه قرار دادم . بعد رو کردم به رسول الله متوسل به آن سرور شدم ، دیدم آنگونه که باید و شاید رسول الله را نمیشناسم . رو کردم به علی بن ابیطالب ، دیدم ، خدایا او را هم نمیشناسم . رو کردم به فاطمه ی زهرا سلام الله علیها ، دیدم نسبت به این بانوی مجلله هم شناختی ندارم . همه ی امام ها را یکی یکی از جلوی چشمانم گذراندم ، دیدم ، خدایا مغز کوچک من تحمل این همه عظمت و شکوه را ندارد . من انگار هیچ شناختی ، هیچ معرفتی نسبت به این ذوات مقدسه ندارم .

    انگار یکی به من گفت : یک عزیزی هست که تو او را میشناسی . به او متوسل شو . در کودکی بهمراه پدر و مادرم چندین مرتبه به زیارت امامزاده ای به نام امامزاده یوسف علیه السلام در یک روستای نزدیک شهر محل تولدم رفته بودم . خواستم متوسل به امامزاده یوسف شوم ، باز هم متوجه شدم ، این آقا را هم نمیشناسم . رو کردم بخدا و گفتم : خدایا من امامزاده یوسف را هم نمیشناسم . اما قبر این عزیز را زیارت کردم . در و دیوار حرم او را بوسیده ام . من به این امامزاده متوسل میشوم .

    سربازان دشمن تقریبا همه جا و همه ی وسائلمان را بازدید کرده بودند ، تنها جای باقی مانده صیدلیه بود ، سربازان صیدلیه را ندیده از آسایشگاه خارج شدند . غرض توسل است ، آنها خیلی به معرفت ما کاری ندارند .

     

    برگردیم به بحثمان ، میخواهیم از افول خانواده صحبت کنیم . و از مقاله ای که کربی اندرسون یهودی نوشته برایتان بگوییم . خود کربی اندرسون یک محقق یهودی است . و با نوشته اش نمیخواهد به مردم مسلمان خدمت کند . او تلاش میکند تا به ملت یهود هشدار دهد که اگر انسجام و پاکی خانواده را از دست بدهند ، افول آنها قطعی خواهد بود .

    کربی اندرسون حدس پیشگوها را مبنی بر افول ملت یهود ، صحیح میداند و با صراحت میگوید : آینده ی تاریک و غم باری در انتظار ملت یهود است . اما این افول را به جهت معضلات سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی نمیداند . او معضلات اینچنینی را معلول انحطاط روحی و معنوی میشمارد .

     

    در حقیقت معضلات آشکار ، معضلات رفتاری و معضلات کوچه و بازاری حکم شاخ و برگ را دارند ، ریشه در جای دیگر است . فهم این مطلب نباید خیلی سخت باشد . منتها ما بقول آقای اندرسون واقعا از تاریخ درس نمیگیریم . 

    در گذشته ها ملت هایی بودند که از هم پاشیدند . اقوامی بودند که امروزه هیچ آثاری از آنان نیست . چرا آنها از هم پاشیدند ؟ ریشه ی از هم پاشی اقوام در کجاست ؟

    چه کسی قرار است به پرسش های فرزند ابوطالب پاسخ گوید ؟

    این العمالقة و ابناء العمالقة ؟

    عمالقه و فرزندانشان کجایند ؟

    این الجبابرة و ابناء الجبابرة ؟

    زورگو ها و بچه هایشان کجا هستند ؟

    این اهل مدائن الرس الذین قتلوا النبیین و اطفئوا نور المرسلین ؟

    مردم شهر های رس که پیامبران را کشتند ، و نور رسولان را خاموش ساختند ، الان کجا هستند ؟

    این الذین عسکروا العساکر و مدنوا المدائن ؟

    کجایند کسانی که سپاه از پس سپاه مهیا کردند و شهر های بسیاری بنا نمودند ؟

    این الذین قالوا من اشد منا قوة و اکثر جمعا ؟ 

    و چه شدند آنهایی که میگفتند : کیست که از ما نیرومند تر و جمعیتش بیشتر است ؟

     

    میخواهم پاسخ این پرسش ها را از زبان کربی اندرسون بشنوید . میگوید : مهمترین فرضیه ی دانشمندانی که تمدنهای از هم فرو پاشیده را مورد مطالعه قرار داده اند این است که : ملت ها در اغلب موارد از درون دچار سقوط و نزول میشوند . این سقوط معلول افول ارزشهای اخلاقی و معنوی در خانواده هاست . و به همان میزانی که خانواده به سمت افول پیش میرود ، جامعه نیز دچار اضمحلال میشود .

     

    ادامه دارد ....

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  یکشنبه 86/4/10ساعت  9:51 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم






    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت پنجاه و چهارم )




    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .



    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری.

     

    12) وقتی میت داخل قبر قرار داده شد ، اولین کاری که برای او انجام میدهند ، تلقین است . به کلمات آغازین ملقن دقت کنید . به مرده میگوید : اسمع ، بشنو . میگوید ، افهم . و این نکته ی بسیار مهمی است . همه ی آنهایی که ساکن خانه ی قبری اند و خانواده ای در تاریکی دارند ، نیازمند فهم و درک اند . مشکل فهم چنین خانواده هایی در درجه ی اول به خاطر از دست دادن فرهنگ شنیداری است . آنها بیشتر ار آنچه که میشنوند ، میبینند .

     

    تولید فهم توسط ملقنی صورت میگیرد که بر قبر اشراف دارد و این هم نکته ی بسیار مهمی است . خیلی ها که تمایل دارند در مسائل خانه های تاریک کار کنند ، زمانی این اجازه را به خودشان بدهند که کاملا بر مسائل خانه و خانواده های تاریک اشراف داشته باشند . ورود بدون اشراف کمکی که ندارد ، بماند ، نوعی فضولی و دخالت نابجا بحساب میآید . بعلاوه ممکن است بر شدت تاریکی بیافزاید .

    به نکته ی بسیار مهم دیگری هم دقت کنید . همزمان با تلقین ، شخص دیگری در داخل قبر یاریگر ملقن میشود . دست بر شانه ی میت میگذارد ، و هماهنگ با ملقن مرده را تکان میدهد ، و این هم نکته بسیار مهم و قابل تاملی است . مردم ساکن در خانه های تاریک به تکانه نیازمندند . تجهیزات و عوامل تکانه ساز باید خود را به فرمانده و مغزی که تصمیم گیرنده ی خانه و خانواده ی تاریک است ، هر چه بیشتر نزدیک سازند . 

     

    13) وقتی رسول الله میفرمایند : و لاتتخذوها قبورا . از خانه هایتان قبر نسازید . یادتان باشد که رسول خدا خالی از هوی و هوسند . آنگونه نیست که فقط حرفی زده باشند . خیر . خانه ها ، همین خانه هایی که ما در آن زندگی میکنیم ، قابلیت آن را دارد که به قبر تبدیل شود . و مسلم است که قبر جای آدم زنده نیست . جای موجودات مرده است . وقتی خانه ای قبر شد ، آدم بظاهر زنده ی آن هم به مرده تبدیل میشود .

    آنهایی که در مسائل خانه و خانواده مطالعه میکنند وظیفه دارند که یک دوره ی فشرده ، مرده شناسی و قبر شناسی بخوانند . بعد از مطالعه ، قطعا تصدیق خواهند کرد که امکان زنده کردن مرده وجود ندارد . و این برای مرده های متحرکی که در خانه های تاریک زندگی میکنند ، نیز صادق است .

     

    یادی کنم از عصاره ی انبیاء و اولیاء ، تیزهوشترین رهبر مذهبی بعد از ائمه ی اطهار سلام الله علیهم اجمعین ، حضرت روح الله الموسوی الخمینی سلام الله علیه که در سخنانی فرمودند : در گذشته میگفتند ، ملا شدن چه آسان ، آدم شدن چه سخت است . ولی من میگویم :‏ عالم شدن چه سخت است ، آدم شدن محال است . و این یک حقیقتی است .

    برای احیای مرده های متحرک زحمتی طاقت فرسا لازم است . زمان میبرد . نباید در این مسیر تسلیم ناامیدی و یاس شد .

    به رفتار ملقن دقت کنید . وقتی که بر سر مرده خاک ریختند و نزدیکان او با حالتی که حکایت از قطع امید از بازگشت مرده شان است ، به خانه هایشان برمیگردند ، او همچنان امید دارد ، لذا مدتی بر سر قبر مینشیند . و در انتها دیر تر از دیگران به خانه اش برمیگردد . زنده سازی ، حوصله میخواهد . صبر میخواهد .

     

    14) از نشانه های قبر نیازمندی در سکوت است . اگر به رفتار مردم در قبرستان دقت کنید ، میبینید که خانواده ها در عصر پنج شنبه و یا اوقات دیگر خیرات میکنند . معمولا مواد خوردنی میآورند و به نیت کمک به مرده هایشان به فقراء و سایرین تعارف میکنند . در کنار آن سوره ای از قرآن یا دعایی و ذکر مصیبتی برای مرده شان بعنوان هدیه ای معنوی تقدیم میدارند . خانه و خانواده ی تاریک نیز نیازمندیهایی دارد ، از نوع نیازمندیهای خاموش . مرده که در قبر ساکت است ، بخاطر این است که قدرت تکلم از او گرفته شده و این ساکت است ، چون نیازمندیهای حقیقی اش را نمیشناسد . لذا بر یاریگر هاست که توجه کنند . همه ی یاریهایشان مادی یا معنوی نباشد . این دو با هم و در کنار هم موثر است .

     

    15) به یاریگر ها و نوحه کننده ها ، بر سر قبر ها دقت کنید . غالبا از خویشان و اقوام نزدیکند . دوستان هم گاهی شرکت دارند . یاریگر خانه های تاریک و خانواده های گرفتار قبر شایسته است ، ابتدا خویشان و اقوام باشند . اگر اقوام خود را کنار بکشند و یاخودشان در این مصیبت همکاری داشته باشند ، تاریکی به ظلمات مبدل میشود .

    همیشه بر سر قبر تجمع نیست ، گاهی یکی و گاهی دو نفر حضور دارند . یاری کننده های خانواده های گرفتار تاریکی حتما نباید فردی یا جمعی باشند . نگاه کنند چه چیزی اقتضا میکند ، همان را اجرا کنند .

    باز هم به یاریگر ها در سر قبر دقت کنید . برای مرده هایشان فلسفه و منطق نمیخوانند . غالب ذکر ها جنبه ی احساسی و عاطفی دارد . حتی لحن خواننده ی قرآن هم سرشار از حزن است . یاری کننده های خانه های تاریک نیز دقت کنند که در برخورد با این قبیل مردم از عنصر عاطفه و احساس نهایت استفاده را ببرند . گاهی شده که اینان بیشتر از هر چیزی به محبت نیازمندند .

     

    16) مرده ی در قبر ، با مرده ی در خانه با هم تفاوتها و اشتراکاتی دارند . اشتراکشان زندگی در تاریکی است و تفاوتشان سکون اولی و تحرک دومی است .

    مرده تا وقتی که در قبر است ، همه ی آثار و عوارضش برای خودش است . حتی به قبری که همسایه ی اوست ، کاری ندارد . اما بهر دلیلی اگر مرده در خارج قبر قرار گیرد ، اذیت کننده خواهد بود . بهمین جهت توصیه شده در فرصت نزدیک مرده را به خاک بسپارند .

    اگر به هر دلیلی ، تجمعی از مرده ها در شهر یا روستایی واقع شود که امکان جمع آوری سریع وجود نداشته باشد ، به درخواست مردم و مسئولین گروه هایی با انواع و اقسام تجهیزات از هلیکوبتر گرفته تا سم پاشهای کوچک ، به ضد عفونی کردن آن شهر یا روستا میپردازند .

    واضح است که غفلت از این امر خوشایند احدی نیست ، سبب بیماریهای فراوانی میشود ، آب و هوا را آلوده میسازد بعلاوه حاکمان و دولت مردان را متهم به اهمال و کم کاری و نعوذ بالله متهم به دست داشتن در این فاجعه ی سیاه میکند .

    گاهی بویژه در جنگها پیش آمده که سربازان به دستور فرماندهانشان مرده های دشمن را در گور های دسته جمعی قرار داده اند . آنان برای مرده های دشمن حرمتی قائل نیستند ، اما میدانند وجود مرده بیرون قبر با وجود اینکه هیچگونه تحرکی ندارند ، به آنها آسیب وارد میسازد . 

    مرده های متحرکی که ساکن خانه های تاریک هستند ، بر خلاف مرده های در قبر توانایی خروج از خانه را دارند . حضور گسترده و پراکنده ی آنان بدون هیچ مانعی در جامعه ، همیشه باعث نگرانی متفکران و اندیشمندان بوده است .

    اگر جمعی و اگر دولتی متاثر از داده ها و تشر های سازمانهای حامی خانه های تاریک و حامی مرده های متحرک از ضد عفونی کردن و جمع آوری کردن آنان سرباز زند ، قطعا به این جماعت خدمت نکرده است و در حق سائرین هم خیانتی نابخشودنی روا داشته است .

    ادامه دارد ....                   



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  یکشنبه 86/4/10ساعت  10:53 صبح  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم





    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت پنجاه و سوم )



    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .



    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری

     

    7) ظاهر زیبای قبر سر سوزنی از پی آمد های درون قبر نمیکاهد . اگر خانه ای قبر شد ، دیگر ظاهر آراسته ی خانه کمکی به اهل خانه نمیکند . آن شعر معروف سعدی علیه الرحمه برای اینجاست : صورت زیبای ظاهر هیچ نیست --- ای برادر سیرت زیبا بیار . 

     

    8) در قبر از سجاده و مهر و تسبیح خبری نیست . باب عمل بکلی بسته است . آنجا بدن کرم میگذارد . من بدنی که کرم گذارده را دیده ام . در اسارت ، اسیری بود که شلاق دشمن گوشت تنش را برده بود ، بعد از مدتی داخل زخم های تنش کرم حرکت میکرد . این خاصیت بدن خاکی ماست . در خانه ای که بواسطه ی رفتار اهلش به تاریکی گراییده و قبر شده ، شما فقط کرم های ریز و درشت میبینید . بقول بعضی ها فتامل .

     

    9) برای مرده ی داخل قبر آرزو معنا ندارد . اینجا محل برآوردن آرزو ها نیست . قطعا آرزویی برآورده نخواهد شد . تمام خانه ها و خانواده های گرفتار تاریکی در پی برآورده کردن آرزو های ریز و درشتشان هستند . مدام حرص میزند ، ربا میخورد ، وام میگیرد ، بینوا هایشان سرقت میکنند ، اسم و رسم دار هایشان اختلاس میکنند . بی ناموسی میکنند . دیوث میشوند . ولی چرا طعم آرامش را نمیچشند ؟ این اوهام است ، که به این دنیا اعتبار داده است . در حقیقت این دنیا با همه ی بزرگی اش یک قبر است . منتها قبر با اعمال شاقه

     

    10) دقت کردید یا نه ؟ مرده را که میخواهند داخل قبر بگذارند ، سه مرتبه تا بالای قبر میآورند و در مرتبه ی سوم او را داخل قبر قرار میدهند . همه ی مردم خوب ما دقت کنند که زندگی قبری و خانه ی تاریک به تدریج نمود پیدا میکند . شتر دزد اول تخم مرغ دزد بوده . اهمیت پرهیز از گناهان کوچک به همین خاطر است . 

     

    11) شما به قبرستان بروید و خوب حالات مردم را نگاه کنید . من دقت کردم . بعضی ها آنچنان در تاریکی اند که لحظه به لحظه دارند با حرکاتشان ، برخوردشان و نوع مکالمه و مفاهمه یشان آیه ی الهکم التکاثر . حتی زرتم المقابر را تفسیر میکنند . بعضی هم نوعی راه میروند که به مرده ها فخر میفروشند که ای بیچاره ها شما مردید و من زنده ام . هیچ گمان و احتمال مرگ برای خودشان نمیدهند . قطعا گمانی باطل است .

    در این دنیا هم مصونیت از زندگی قبری و خانه ی تاریک به کسی داده نشده . با کمترین لغزشی خانه ای قبری و خانواده ای در قبر خواهید داشت .

    شما حق ندارید بگویید من میخواهم مثلا سه دقیقه یا چهار دقیقه به دستگاه تنفسی ام استراحت بدهم . سه دقیقه در مقابل هفتاد هشتاد سال عمر چیز زیادی نیست . ولی همین چند دقیقه ی کوتاه شما را به قبر میفرستد . مراقبت برای داشتن زندگی سالم تعطیل بردار نیست .

     

    ادامه دارد ...         



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  شنبه 86/4/9ساعت  6:8 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم




    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت پنجاه و دوم )


    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .



    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری.

     

    یادتان باشد که ما داریم بحساب خودمان در باره ی کلام رسول خدا صحبت میکنیم ، از خود حضرت کمک میطلبیم . از او به جد میخواهیم که در زبان و فهم الکن گوینده گشایشی قرار دهد . تا بتواند از پس این مهم بر آید . میفرماید : خانه هایتان را با تلاوت قرآن نورانی کنید . از آنها قبرستان نسازید همانطور که یهودیها و نصرانیها خانه هایشان را به قبرستان تبدیل کردند .

     

    در این ارتباط یک محقق یهودی حرفهای خوبی دارد ، میتواند به ما در تبیین سخن رسول الله کمک کند و ما هم گفتیم که ایرادی ندارد از حرف خوب دیگران حتی اگر مسلمان هم نباشند استفاده کنیم .

     

    روزی شاهد نزاعی بین استادی مسن ، موقر ، با سواد و دلسوز با دانشجویی جوان ، کم تجربه و جسور بودم ، نقل آن خالی از فائده نیست .

     

    ابتدا استاد از کلاس و سالن کنفرانس بیرون آمد و سیگاری روشن کرد . دانشجویی هم در پی استاد از سالن خارج شد ، او هم سیگاری روشن کرد . استاد رو کرد به دانشجویش و گفت : سیگار نکش . اما آن جوان جسارت کرد و به استادش که حکم پدر و ولی او را داشت ، گفت : شما خودتان سیگار میکشید و به من میگویید سیگار نکشم ؟

     

    استاد دنیا دیده و سرد و گرم روزگار چشیده در مقام پاسخ حرفی زد که همین حالا که نزدیک سی سال از این حرف میگذرد شرمندگی و پذیرش را توامان در چهره ی آن جوان میبینم . برای ما هم درس است .

     

    آن استاد گفت : اگر از دهان سگی در و جواهر بیرون آید ، شما برنمیداری ؟ میگویی چون از دهان سگ خارج شده نجس است ؟ و یا نه ، برمیداری ، آب میکشی و استفاده میکنی . آن جوان گفت : مسلما برمیدارم ، آب میکشم و استفاده میکنم . استاد اندیشمند ما گفت : عزیز من ، این حرف من همان جواهر است . گرچه من عامل نیستم ، اما معنایش این نیست که مضرات کشیدن سیگار را نمیدانم . من این راه کج و این مسیر غلط را رفته ام . دوست دارم شما گرفتار نشوی .

     

    حالا میشود از یک یهودی ای که مسیر غلط را تجربه کرده و در مقام نصیحت و دلسوزی برای مردم قوم و قبیله ی خودش مطلب و مطالبی دارد ، استفاده کرد . اما آن نکته ی کلیدی که در بیان استاد الهی ما وجود داشت و امروزه در بسیاری از جاها مفقود میبینم ، و آن آب کشیدن است . ابتدا آب بکشید و از نجاست خارج بسازید و در آخر استفاده کنید .

     

    دنیای عجیبی برای ما طراحی کرده اند . در و دیوار شهر پر شده از تابلو هایی که به مردم میگوید : ابتدا سبزیجات را ضد عفونی کنید . اگر ضد عفونی نکنید مبتلا به اسهال میشوید . اسهال بد است . اما تابلویی ندیدم که بگوید : حرفهای وارداتی ، اندیشه های وارداتی ، کتابهای وارداتی ، فیلم های وارداتی ، لودگی های وارداتی و مد های وارداتی را ضد عفونی کنید . بوی گند اندیشه ها و مد های اسهالی که امروزه ملائک آسمان را هم میآزارد بخاطر این است که بدون آبکشی و بدون استفاده از هر ماده ی ضد عفونی کننده ، آنچه را که از آن سوی آب آمده ، استفاده میکنیم . این کلمات و عبارات را که بکار میبرم ، عمد دارم ، ما اگر کلمه سازی نداشته باشیم ، اگر مفهوم سازی نداشته باشیم ، اگر مهاجم نباشیم ، آنها که بیکار نمینشینند ، آنها برای ما ، برای دختر های ما ، برای پسر های ما و برای سمبل های شرف و پاکدامنی ما ، کلمه میسازند . این عبارات را که من در گفته ها و نوشته هایم بکار میبرم ، مثل اندیشه های اسهالی ، مد های اسهالی ، نطفه های غنی شده ، سحت خوار ، اذاعه گر و چیز های دیگر را شما هم به تکرار و فراوانی بکار ببرید . آنقدر بکار ببیرید که جرات نکنند ، هر حرفی ، هر اندیشه ای و هر مدی را آب نکشیده و ضد عفونی نشده استفاده کنند .

     

    چون میخواهم این قسمت از صحبتهایم را بر اساس مقاله ی آقای Kerby Anderson که متن اصلی آن در سایت leaderu.com قرار گرفته و ترجمه خام آن را ماهنامه ی سیاحت غرب در فروردین 83 با عنوان افول خانواده منتشر ساخته است ، ارائه کنم ، لازم میبینم ، زهر آن را بگیرم و بعد تقدیم شما دوستان خوبم کنم .

     

    از آنجاییکه در حدیث رسول الله از خانه های یهود و نصاری تعبیر به قبر شده است . و این زهر خطرناک متاسفانه در بسیاری از سرزمین ها قابل رویت است ، و روز بروز هم بر تعداد خانه های تاریک افزوده میشود . چند نشانه از قبر و حواشی آن بدهم و بعد ، از افول خانواده که در مقاله ی آقای کربی اندرسون آمده ، پرده بردارم .

     

    1) از اولین نشانه های قبر تاریکی وهم آور آن است . وحشت برخاسته از تاریکی بحدی است که قابل تصور نیست . تاریکی حرکت و جنبش را از آدمی سلب میکند . این چشم بواسطه ی نور است که میبیند ، نور را که از آن بگیرید ، اگر بخواهد هم نمیتواند راه نجات را پیدا کند . افهم .

     

    2) از دیگر نشانه های قبر تنگی و در مضیقه بودن است . و خدا نکند که آدمی گرفتار این بلای سیاه شود . در تهران شخص موجه ای مرا به خانه اش برد ، و از من تقاضا کرد که همین صحبت های دوستانه را با صدای بلند بگویم . در بازگشت از او پرسیدم ، چرا چنین تقاضایی را از من داشتی ؟ گفت : اگر تهران را هم در این خانه بریزم باز هم همسرم در مضیقه است . اگر صد متر را به دویست متر و به دو هزارمتر تبدیل کنم ، او باز هم احساس خفگی میکند . من هم یک آدم هستم ، میترسم ، بخاطر این مرض همسرم آلوده ی گناه شوم . گفتم شما بلند تر حرف بزنی ، شاید لحن آمیخته با درد و رنج شما موثر واقع شود .    

     

    3) از نشانه های بارز قبر فردیت است . آدمی در قبر تنهاست . و امروز از معضلات خانه و خانواده های تاریک فرد گرایی افراطی است . آن چیزی که خانه را خانه میسازد ، فقط دیوار نیست ، اگر یک نفری فقط دیوار بسازد ، نمیگوییم خانه ساخته است . اگر یک فردی از خانه فقط پنجره های آن را تهیه کرده باشد ، نمیگوییم خانه دارد . اگر یک فردی همه ی اجزاء خانه را تهیه کند ، در ، دیوار ، سقف ، لوله ی ِ آب ، کنتور برق ، و دیگر چیز ها . و آن ها را در یک کناری بگذارد ، ما نمیگوییم او خانه دارد . زمانی که در و دیوار و سقف بر هم قرار گرفت . لوله ی آب ، آب آشامیدنی را به خانه آورد و کنتور برق نور خانه را تامین کرد ، این میشود خانه . خانواده هم همینطور است .

    اگر پدر مدیریت داشت ، نقش داشت و مادر با ریاستش به خانه گرما بخشید . فرزند زایید و مدیر و آموزگار اولین دانشگاه فرزندش خودش بود . این میشود خانواده . بعضی گمان میکنند ، این حرف شعار است ، در صورتی که همه ی مردم این کلام رسول الله را میدانند که : اطلب العلم من المهد الی الحد . ز گهواره تا گور دانش بجوی . اگر قرار است گهواره کلاس باشد ، قطعا مادر معلم آن کلاس است . و امروز در خانه های تاریک ، همه چیز هست ، پدر هست ، مادر هست ، فرزند هست . اما تک ، تک . فرد ، فرد . تنها چیزی که اینان را سر هم جمع کرده ، این است که خانه ، خوابگاهی است . رستورانی دارد و مستراحی . فردیت تهوع آور همه ی علقه های زیبا و معنوی خانه و خانواده را از بشر امروزی گرفته است .

     

    4) از نشانه های دیگر قبر متلاشی شدن بدن آدمی است . زشت و زیبا ندارد . ریز و درشت ندارد . قبر فقیر و غنی نمیشناسد . پهلوان و غیر پهلوان نمیکند . هر کسی مدت کوتاهی در قبر قرار گیرد ، بدنش متلاشی میشود . و از علائم مذهب فردگرایی همین از هم پاشی اعضای خانه و خانواده است .

     

    5) از نشانه های دیگر قبر ، سرازیری است . اینکه میگویند خدایا در سرازیری قبر بداد ما برس ، واقعا درست است . این یک سرازیری واقعی است . خانه های تاریک سیر قهقرایی ، سیر در سرازیری دارند . اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک ‍ حکایت از سرازیری در خانه های قبری و تاریک دارد . نقش اصلی در چنین خانواده هایی به پایین تنه داده میشود . شنیدید النار محفوفة بالشهوات . و یا اینکه حفت النار بالشهوات . شهوت به پایین تنه به سرازیری کار دارد . خیلی جالب است از مستحبات دینی ما این است که وقتی میخواهید کلاه برسر بگذارید یا دستار ببندید ایستاده این کار را بکنید وقتی هم که به خدا به معنویت و به زیباییها فکر میکنید ، جریان خون به سمت بالا کشش پیدا میکند و وقتی خواستید شلوار بپوشید ، میگویند بنشینید . به شهوت که فکر میکنید جریان خون به سرازیری تمایل پیدا میکند .

     

    6) از خصوصیات قبر عمر طولانی آن است . معمولا تا سی سال برای قبر حرمت نگه میدارند . اگر کسی به هر دلیلی در قبر زنده شد ، فقط لحظات کوتاهی فرصت دارد تا با فریاد برآوردن و صدا زدن اسباب رهایی خود را فراهم آورد . دقت کنید که در آیین دینی ما بعد از اینکه مرده در خاک قرار گرفت و همه که رفتند ، شخصی مدت کوتاهی بر سر قبر میماند .

    گناه ، قبر ساز است ، تاریکی آفرین است ، هر گناهی نقطه ی سیاهی را در قلب ایجاد میکند . گناهکار ، شیطان پرست است و شیطان پرستی را دنیای تاریکی میگویند . ما گمان نکنیم برای شیطان پرستی حتما باید در کلیسای شیطان آقای آنتوان لوی یهودی ثبت نام کنیم .

    حال اگر کسی به هر دلیلی خانه اش را تاریک یافت ، همان گناه اول فرصت دارد ، با فریادی که بر سر شیطان میکشد اسباب رهایی و نجات خود را فراهم آورد .

    درست است که در آیین دینی ما فرصت بازگشت به دنیای زنده ها و به سرزمین روشنایی تا لحظه ی معاینه و تا لحظه ی مرگ است . ولی خودمان عقلمان را قاضی کنیم ، ببینیم چند درصد امکان دارد کسی که سی سال ، چهل سال غرق در گناه و لذات شهوانی بوده ، احتمال دارد ، بتواند در آخرین لحظات عمرش که هول و اضطراب و درد و ناراحتی همه ی وجودش را گرفته موفق به توبه و انابه شود ؟ تصدیق میکنید که کار آسانی نیست و درصد چنین توبه ای خیلی پایین است .

    یک آقایی در همان شهر محل تولدم بود که به حرفه ی پر درآمد گدایی اشتغال داشت ، من برای علم پلید و دروغ پزشکی جدید هم حرفهایی دارم ، بماند برای بعد ، این پر درآمدی شغل گدایی کار دست بعضی از مریض های فقیر داده است . به پزشک مراجعه میکند مثلا برای عمل جراحی ، پزشک علاوه بر پولی که رایج است و حلال ، مبلغی هم با پر رویی زیر میزی میخواهد . وقتی سوال میکنیم آقا این پول دیگر برای چیست ؟ میگوید : سی سال درس خواندم برای چندرغاز پولی که دولت میدهد ؟ اگر گدایی کنم بیشتر پول در میآورم . بنده ی خدا راست میگوید . البته کار پزشک زیر میز خور که شاخه ای از همان سحت خواری یهودیان است ، به دزدی بیشتر شباهت دارد . اما چون دولت و دستگاه قضایی پزشک را مواخذه نمیکند ، میگوییم الگوی پزشکان سحت خوار ، گدا ها هستند .

    آن آقای گدای شهر ما سی سال لب و لوچه ی خودش را کج کرده و با آه و ناله از مردم پول گرفته ، این دیگر خمیره ی وجودی او شده . دوستان نوجوان و جوان من روزی از سر تفریح به این بنده ی خدا گیر دادند که تو این همه گریه و زاری میکنی مگر مردم از یک قران بیشتر به تو میدهند ؟ ما به تو پنج قران میدهیم ، تو بخند . کسی که سی سال نخندیده ، بعد از سی سال ، عضلات صورت و لب های او بسختی اجازه ی چنین کاری را میدهد . این گدای حرفه ای شاید چیزی حدود یک ساعت طول کشید ، تازه بعد از یک ساعت لبخندی زد . یک لبخند ، پنچ قران ، جا داشت در کتاب رکورد ها ثبت میشد . غرض اینکه ، تغییر و عوض شدن آدمی امر آسانی نیست . درخت گناه که ریشه دار شد . دل کندن از گناه سخت خواهد شد . 

    احساس کردید نور ایمان در خانه و خانواده کم رنگ شد ، این پا و آن پا نکنید . اینجا سریع تصمیم بگیرید ، و الا فضا خالی از اکسیژن خواهد شد . مرگ حتمی است .

     

    ادامه دارد .....                                              



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  شنبه 86/4/9ساعت  2:51 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    بسم الله الرحمن الرحیم



    گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت پنجاه و یکم )

    و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم

    اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا


    اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان  با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .



    وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری.

     

    یکی از دلائلی که تمایل دارم و اصرار میکنم که خودتان به پاسخ سوالاتتان برسید ، این است که اولا شماها جوانید ، توانایید . از سواد و دانش قابل قبولی برخوردارید بعلاوه دارای ایمان و عقیده هستید . کافی است یک مرتبه خودتان به پاسخ برسید ، همینکه طعم خوشمزه ی آن بر ذائقه یتان قرار گرفت ، دیگر یا پرسش نمیکنید و یا به ندرت پرسشی را نزد دیگری میبرید .

     

    علت دیگری که مرا وادار میسازد از پاسخگویی طفره بروم این است که واهمه دارم که جلسه ی ما دچار الکلام یجر الکلام شود . آنوقت معلوم نیست بتوانیم در زمان محدود مطالبمان را به پایان برسانیم .

     

    مورد دیگر اینکه حتما شنیدید که باد آورده را باد میبرد . البته تا حدی درست است . اگر آنچه را که بعنوان عقیده میخواهید در ذهن و اندیشه یتان ماندگار شود ، باید برای آن پشتوانه ای از زحمت و مشقت درست کنید . نازپرورد تنعم نبرد راه بدوست --- عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد .

     

    و در آخر اینکه اینگونه جلسات همان انا هدیناه السبیل است . ما راه را به شما نشان میدهیم و شما دو گروه میشوید .  اما شاکرا ، که تعدادتان زیاد نیست اما اهمیت و اعتبارتان نزد خداوند بیشتر است در مقابل گروه دوم . و اما کفورا ، که ظاهرا تعدادشان بیشتر است اما از اهمیت و اعتباری برخوردار نیستند . امید است گروه شاکرین مطالب را پیگیری و کامل کنند . مقالات و کتابهایی که در کتابخانه ها خاک میخورند به انتظار گروه شاکرین نشسته اند .

     

    با این حال برای اینکه دلخور نشوید و از بنده بی ادبی ای سر نزده باشد ، به سوال دوست مان حسین آقا بصورت مختصر میپردازیم .

     

    دوست ما میگوید : آقای عبدالله شهبازی که مورخی موجه و پر کار است ، در سخنرانی شان در دانشگاه تهران پروتکلهای دانشوران یهود را جعلی دانسته اند و حالا حسین آقا از بنده میخواهند که در گفته هایم از پروتکلهای حکمای یهود شاهدی نیاورم . 

     

    باید بعرض رفقا و حسین آقا برسانم که آقای شهبازی نفر اولی نیست که پروتکلها را جعلی میداند . سالها قبل از آقای شهبازی بطور دقیق 14/5/1935 قاضی ای که پنج تن از اعضای جبهه ی ملی سویس را که به اتهام انتشار پروتکلها محاکمه میکرد ، حکم به جعلی بودن این پروتکلها داده بود . یکی از شگرد های دشمن یهودی ، شکاف بین عقلای جامعه است . شکاف عقلاء در حکم یک انتحار تدریجی است . دو سال بعد در نوامبر 1937 شعبه ی کیفری دیوان عالی حکم جعلی بودن پروتکلها را باطل اعلام کرد . افتادن در دام جعلی بودن یا جعلی نبودن خواست یهودیهاست . آنها بیشتر دوست دارند که ما سر گرم این حرفها باشیم .

     

    چه جعلی باشد چه غیر جعلی ، حسین آقا بداند که امروزه آن خطر غم انگیزی که آقای ژرژ لامبلن در مقدمه ی کتاب اسرار سازمان مخفی یهود از آن نام میبرد ، تا حد زیادی واقع شده است . جنگی که اولاد اسرائیل برای از بین بردن افراد بشر و تسلط بر دنیا طراحی کرده بودند ، باندازه کافی علاوه بر آشکار شدن ، ثمر داده است .

     

    با این وجود بنده استنادات آقای شهبازی را رد نمیکنم . آنچه فهم اندک من میفهمد و مطالعات پراکنده ام به آن شهادت میدهد . زنده بودن و جاری بودن پروتکلهاست . تا ببینیم اجتهاد شما در آینده چه حکم میکند .

     

    برگردیم به بحثمان . بسم الله الرحمن الرحیم . الم . ذالک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین . تنها کتابی که در آن شائبه ی تحریف و جعل وجود ندارد و آدمی براحتی میتواند به کلمه کلمه ی آن استناد کند و حرف بزند ، قرآن مجید است . دعا کنید تا قرآن را خوب یاد بگیرم و در سری بعدی جلسات ، یهود را از طریق قرآن برایتان بازشناسی کنم .

     

    حقیقتا قرآن کتاب متین ، محکم و مبارکی است . منتها مبارک است برای کسانی که با تامل و تعمق به آن میپردازند . میفرماید : فاقصص القصص و این یک ضرورت است . این همانی است که مولایمان در نامه ی 31 به آن اشاره میکند : و اعرض علیه اخبار الماضیین . ما باید از گذشته ها اطلاع داشته باشیم . سرنوشت اقوام و ملل گذشته را بدرستی بدانیم . اما قرآن نمیخواهد مردم را با یک بال به پرواز در آورد ، بر خلاف علوم جدید . از ابتدا هم که قرآن نازل شد ، همینطوری بود . یعنی از اول نگفت فقط بخوان . نگفت اقراء . خواندن تنها معلوم نیست که راه نجات باشد و یا به عبارت درست اقراء به تنهایی معلوم است که راه نجات نیست . آنچه که راهگشاست : اقراء باسم ربک است . اقراء به جهت نیاز دارد . همه ی آنهایی که ما را در مطالعه به بیطرفی و خنثی گری دعوت میکنند ، بازی خوردگانی بیش نیستند . حداقل قرآنی فکر نمیکنند . قرآن نمیگوید : فاقصص القصص . خوب فاقصص القصص که چه بشود ؟ فاقصص القصص لعلهم یتفکرون .

     

    آنچه بر قلب نازنین محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم فرود آمده ، کتاب قصه نیست که بخواهیم با آن اوقات فراغتمان را بگذرانیم . رمان نیست ، خواب به چشممان نمیآید ، حالا کمی قرآن بخوانیم تا چشممان خسته شود که به خواب برویم . نه ، اصلا چنین نیست . قرآن اگر کتاب خواب بود که این همه دشمن نداشت . مومن که در روایات حرمتش از کعبه بیشتر است ، المومن اعظم حرمة من الکعبة . اگر خواب باشد که دشمن ندارد . همه ی دعواها سر بیداری است . دعوا سر فاقصص القصص نیست . دعوا سر لعلهم یتفکرون است . اقراء همه جا هست . کسی نمیگوید نخوان . همه میگویند بخوان . سر خواندن دعوا نیست . سر جهت خواندن دعواست . دعوا سر باسم ربک است . 

     

    قرآن فاقصص القصص لعلهم یتفکرون دارد . امیر سلام الله علیه درخطبه ی 182 و ان لکم فی القرون السابقة لعبرة دارد . 

     

    اگر دشمن مواد مخدر را عریان در اختیار شما قرار داد و شما استفاده نکردید . خوب درود بر شما اما کار سختی انجام ندادید . اگر دشمن مواد مخدر را شکیل و زیبا بسته بندی کرد ، بعنوان کتاب ، فیلم ، سریال ، سایت ، و روزنامه و مجله تحویل داد . بعنوان مدرسه و دانشگاه در اختیار شما گذاشت . اگر متوجه شدید و استفاده نکردید ، این هم درود دارد و هم ارزشمند است . 

     

    آنچه که تمدن جدید ، پدیده ها و فرآورده های تمدن نو ارائه میدهد ، مواد مخدری است که زیبا بسته بندی شده است . داده هایی که فاقد لعلهم یتفکرون است . زحماتی که در انتهای آن عبرتی وجود ندارد . تلاشهایی که از لعبرة مولا خبری نیست . 

     

    این عبارتهای اخیر هم تذکری بود و هم مقدمه ای شد برای عبرتی که میخواهیم برایتان بیان کنیم . گرچه ما میتوانیم در بیان ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین زیباترین معانی را در کوتاهترین جملات بیاوریم اما ابایی هم نداریم که اگر یک غیر مسلمانی حرف خوبی دارد از آن استفاده نکنیم . ما پیرو مولایی هستیم که سعادتمند کسی را میداند که از دیگران پند و عبرت بگیرد . میفرماید : السعید من وعظ بغیره . خطبه ی 86 نهج البلاغه .

     

    ادامه دارد ....   



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  جمعه 86/4/8ساعت  2:36 عصر  توسط علی خلیل اسماعیل 
      نظرات دیگران()

    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کوفی و قساوت دل[2]
    کوفی و قساوت دل[1]
    برجام با یهود و گوساله سامری(11)
    برجام با یهود و گوساله سامری(10)
    برجام با یهود و گوساله سامری(9)
    برجام با یهود و گوساله سامری(8)
    برجام با یهود و گوساله سامری(7)
    برجام با یهود و گوساله سامری(6)
    برجام با یهود و گوساله سامری(5)
    برجام با یهود و گوساله سامری(4)
    برجام با یهود و گوساله سامری(3)
    برجام با یهود و گوساله سامری(2)
    برجام با یهود و گوساله سامری(1)
    برجام با یهود و ابو موسی اشعری
    برجام با یهود و روانشناسی اهل نفاق
    [عناوین آرشیوشده]